اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قر

نویسه گردانی: QR
قر. [ ق َرر ] (ع اِ) برنشستی است مردان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || هودج . || چوزه ٔ ماکیان . || (ص ) روز سرد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِ) شکن جامه . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
غر و غمزه . [ غ ِ رُ غ َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) جنباندن جزء یا تمام بدن از روی ناز توأم با اشاره ٔ چشم و ابرو. مرکب از: غر + غمزه . ر...
غر افتادن . [ غ ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) کشتار واقع شدن :غر افتادن میان قومی . قر افتادن . رجوع به غر شود.
غر و غربیله . [ غ ِ رُ غ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) ناز با کون و کچول .ترکیبی از غر + غربیله . رجوع به همین مدخل ها شود.
غر و لند زدن . [ غ ُرْ رُ ل ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) آهسته سخن گفتن از سر خشم و اعتراض . غر زدن . غرغر کردن . قر زدن . قرقر کردن . غر و لند کردن . لن...
غر ولند کردن . [ غ ُرْ رُ ل ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غرو لند زدن . غر زدن . غرغر کردن . قر زدن . قرقر کردن . لند و لند کردن . ژکیدن . رجوع به غر و لند...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.