اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قراب

نویسه گردانی: QRʼB
قراب . [ ق ِ ] (ع مص ) مقاربة. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). || گام نزدیک گذاشتن . || پای برداشتن جهت گائیدن . (منتهی الارب ). || (اِ) نیام شمشیر. غلاف که شمشیر با نیام در وی باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) :
چون کسی نیست مرد معرکه ام
تیغ آن به که در قراب کنم .

حیاتی گیلانی (از آنندراج ).


در ترکی نیز به این معنی آمده . (آنندراج ). || به معنی ظرفی از شیشه ، ظاهراً قرابه . (یادداشت های قزوینی ج 6). || ج ِ قَربان . (منتهی الارب ). رجوع به قَربان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
طاعون غراب . [ ن ِ غ ُ ] (اِخ ) طاعونی که در زمان ولیدبن یزید حادث شد. و وجه تسمیه ٔ آن آن است که نخستین کس که بدین بیماری بمرد مردی غ...
غراب الزیتون . [ غ ُ بُزْ زَ] (ع اِ مرکب ) غراب الزرع . رجوع به غراب الزرع شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.