قران
نویسه گردانی:
QRʼN
قران . [ ق ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گاورود بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع در 38000 گزی جنوب سنندج و 2000 گزی باختر شوسه ٔ سنندج به کرمانشاه . سکنه ٔ آن 40 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
قران . [ ق ِ ] (ع مص ) مقارنه . یار کردن دو چیز را با هم .(منتهی الارب ). || در نزد منجمان از انواع نظر است ، و آن را مقارنه نیز گویند. (از کش...
قران .[ ق َرْ را ] (ع اِ) شیشه . آبگینه . (ناظم الاطباء).
قران . [ ق ِ ] (اِخ ) ناحیه ای است در سراة از بلاد دَوْس که در آن حادثه ای واقع شده است . (معجم البلدان ).
قران . [ ق ِ ] (اِخ ) جائی است در نجد، و گویند کوهی است در جدیله و آن منزلی است برای حاجیان بصره . نصر گوید: گمان میرود که مشدد باشد و در ...
قران . [ ق ُرْ را ](اِخ ) نام مردی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
قران . [ ق ُرْرا ] (اِخ ) نام وادیی است میان مکه و مدینه . (از منتهی الارب ). وادیی است نزدیک طائف . (معجم البلدان ).
قران . [ق ُرْ را ] (اِخ ) دهی است در یمامه . (منتهی الارب ). || دوده ای است در یمامه . (معجم البلدان ).
قران . [ ق ُرْ را ] (اِخ ) جایی است نزدیک مکه به مرالظهران . (منتهی الارب ).میان آن و مکه یک روز فاصله است . (معجم البلدان ).
قران . [ ق ُرْ را ] (اِخ ) قصبه ای است به آذربایجان . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
فتنهٔ خَلق قرآن یا مِحْنَة خَلق قرآن (به معنی آزمایش و محاکمه در مورد خلق قرآن) فرآیند تفتیش عقایدی بود که توسط مأمون عباسی در ربیعالاول سال ۲۱۸هـ. ق...