قرز
نویسه گردانی:
QRZ
قرز. [ ق َ ] (ع اِ) پشته و زمین درشت سطبر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (مص ) به اطراف انگشتان خاک برگرفتن . (منتهی الارب ). قرص . (اقرب الموارد). || شکنجیدن به انگشتان . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
غرض آلود. [ غ َ رَ ] (ن مف مرکب ) غرض آلوده . آنچه به غرض آلوده باشد. غرض آمیز: اخبار غرض آلود. سخنان غرض آلود.
قرض و فرض . [ ق َ ض ُ ف َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) انواع گوناگون قرض .
غرض آلوده . [ غ َ رَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) غرض آلود. غرض آمیز. رجوع به غرض آلود و غرض شود. || خودخواه و آلوده به خودکامی . (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
غرض شخصی . [ غ َ رَ ض ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غرض نفسانی . سود خود جستن و دشمنی و کینه داشتن با کسی . رجوع به غرض و غرض نفسانی شود...
غرض کردن . [ غ َ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قصد کردن . || آزردن . ظلم و تعدی کردن . ضدیت کردن . حسد بردن . کینه ورزیدن . شعبده به کار بردن برای...
غرض و مرض . [ غ َ رَ ض ُ م َ رَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول عامه ، نظر شخصی . اشکال تراشی در کار کسی ۞ . دشمنی و دوروئی .
قرض و قوله . [ ق َ ض ُ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) انواع گوناگون قرض .
غرض ورزیدن . [ غ َ رَ وَ دَ ] (مص مرکب )به کار بردن غرض . غرض راندن . غرض ورزی . رجوع به غرض و غرض ورزی و غرض رانی و غرض راندن و غرض داشت...
غرض داشتن . [ غ َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) قصد داشتن . مراد و مقصود داشتن . || کینه داشتن . (ناظم الاطباء). با غرض بودن . سود خود جستن و دشمنی و ک...