اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قرص

نویسه گردانی: QRṢ
قرص . [ ق ُ ] (ع اِ) ۞ حب که جهت معالجه ٔ امراض یا تسکین درد مورد استفاده دارد : و پلپل وسپندان در آن قرصها تعبیه کرد. (سندبادنامه ص 97).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
غرس الدین . [ غ َ سُدْ دی ] (اِخ ) الظاهری (1410- 1467 م .). حاکم اسکندریه و امیر حج بود (1436). به امارت کرک و صفد رسید. کتاب «زبدة کشف الم...
غرس النعمة. [ غ َ سُن ْ ن ِ م َ ] (اِخ ) محمدبن هلال بن محسن بن ابراهیم الصابی . قفطی در تاریخ الحکماء (ص 110) وی را از مؤلفین کتب تاریخ می...
غرس الدولة. [ غ َ سُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) رجوع به محمدبن حسن غرس الدولة شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.