گفتگو درباره واژه گزارش تخلف قرص نویسه گردانی: QRṢ قرص . [ ق ُ ] (ع اِ) ۞ حب که جهت معالجه ٔ امراض یا تسکین درد مورد استفاده دارد : و پلپل وسپندان در آن قرصها تعبیه کرد. (سندبادنامه ص 97). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی غرس الدین غرس الدین . [ غ َ سُدْ دی ] (اِخ ) الظاهری (1410- 1467 م .). حاکم اسکندریه و امیر حج بود (1436). به امارت کرک و صفد رسید. کتاب «زبدة کشف الم... غرس النعمة غرس النعمة. [ غ َ سُن ْ ن ِ م َ ] (اِخ ) محمدبن هلال بن محسن بن ابراهیم الصابی . قفطی در تاریخ الحکماء (ص 110) وی را از مؤلفین کتب تاریخ می... غرس الدولة غرس الدولة. [ غ َ سُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) رجوع به محمدبن حسن غرس الدولة شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود