اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قرض

نویسه گردانی: QRḌ
قرض . [ ] (ع اِ) موریانه که کاغذ خورد، چنانکه سوس جامه ٔ پشمینه و موئینه خورد و ارضه که چوب خورد. (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
به معنی نیت اصلی و یا قصد عمدی می باشد...
غرز. [ غ َ ] (ع اِ) رکاب چرمین که بر پالان نهند. ج ، غُروز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رکابی که از چرم سازند و اگر از چوب یا آهن باشد آن ر...
غرز. [ غ َ رَ ] (ع اِ) نام نوعی از عصی الراعی (عصاالراعی ) اصغر است .که سرخ مرد ماده باشد چه آن به دو قسم می شود: نر و ماده ، و آن را به ...
غرز. [ غ ُرْ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غارز به معنی شتر ماده ٔ کم شیر. و در قول قطامی که گوید: «حوالب غُرَّزاً و معا جیاعاً» مقصود وی از غرز شترانی ...
بی غرض . [ غ َ رَ ] (ص مرکب ) (از: بی + غرض ) عاری از غرض . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بی قصد خاص . رجوع به غرض شود : سلطان سخن او بی غرض ...
نقض غرض. خلاف غرض. مخالف مراد. خلاف مقصود. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «نقض»)
غرض جوی . [ غ َ رَ ] (نف مرکب ) غرض ورز. غرض ران . غرض جوینده . || خودخواه . خودکام . (ناظم الاطباء).
غرض ورزی . [ غ َ رَ وَ ] (حامص مرکب ) غرض ورزیدن . غرض رانی . اعمال غرض . به کار بردن غرض . رجوع به غرض و غرض ورزیدن و غرض رانی و غرض راند...
غرض آمیز. [ غ َ رَ ] (ن مف مرکب ) آمیخته به غرض . آنچه همراه با غرض و سودجویی ودشمنی باشد. غرض آلود : و سخن هیچکس که غرض آمیز بودی قبول ...
غرض پرست . [ غ َ رَ پ َ رَ ] (نف مرکب ) آنکه بسیار غرض ورزد. بسیار باغرض . شخصی که بسیار سودجو باشد و با دیگری دشمنی و کینه ورزد : جز تو همه ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.