قرق آب
نویسه گردانی:
QRQ ʼAB
قرق آب . [ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فاروج بخش حومه ٔشهرستان قوچان واقع در 16 هزارگزی شمال باختری قوچان . موقع جغرافیایی آن جلگه و نواحی آن معتدل است . 54تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، میوه جات و شغل اهالی زراعت است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9). گویا مصحف غرقاب باشد.
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
غرقاب . [ غ َ ] (اِ مرکب ) غرق + آب . آب عمیق را گویند که نقیض پایاب است . (برهان قاطع). غرقاب به قلب اضافت به معنی آب عمیق . (غیاث اللغ...
غرقاب . [ غ َ ](اِخ ) دهی است از دهستان کنار رودخانه ٔ شهرستان گلپایگان ، که در 18هزارگزی شمال خاوری گلپایگان و 15هزارگزی خاوری اتومبیل رو ...
غرقاب . [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز که در 12هزارگزی شمال دهدز واقع شده و منطقه ٔ کوهستانی و هوای آن معتدل است . سکنه ...
غرغاب . [ غ َ ] (اِ) گرداب . (آنندراج ). غرقاب . رجوع به غرقاب شود. || شور و غوغا و آواز. (آنندراج ). نعره و های و هوی و آوازه ٔ بلند و مهیب ....
غرق آب زار. [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، که در 24هزارگزی جنوب باختری فریمان و 4هزارگزی باختر مالرو عمو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
غرقاب شدن . [ غ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از غرق شدن در آب باشد. (برهان قاطع). غرق شدن در آب . (آنندراج ). غوطه خوردن . (ناظم الاطباء).