قرقر
نویسه گردانی:
QRQR
قرقر. [ ق ُ ق ُ ] (اِ) غرغر. رجوع به غرغر شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
غِر٘غِر٘ سخن بیهوده گفتن در لهجه پارسی غور
غُر٘غُر٘ آواز گوش خراش آواز مانند آواز ماشین و هواپیما
غرغر کردن . [ غ ُ غ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آهسته سخن گفتن از سر خشم . غر زدن . (فرهنگ نظام ). سخن گفتن اعتراض آمیز.لندیدن . ژکیدن . ناخشنودی نم...