قزب
نویسه گردانی:
QZB
قزب . [ ق َ زَ ] (ع مص ) سخت گردیدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). فعل آن از باب سمع است . (منتهی الارب ). این لغت یمنی است . (اقرب الموارد). || (اِمص ) درشتی و سختی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اتقوا من غضب الحلیم . [ اِت ْ ت َ قو م ِ غ َ ض َ بِل ْ ح َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ امری ) از خشم بردباران پرهیز کنید : بر آن منگر که دریا رام باشدب...