قزل
نویسه گردانی:
QZL
قزل . [ ق َ زَ ] (ع اِمص ) لنگی زشت . || باریکی ساق از لاغری . || لنگی وباریکی ساق با هم . || (مص ) رفتن به رفتاربریده پای . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || خرامیدن . (منتهی الارب ). تبختر. (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۰۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
قزل کند. [ ق ِ زِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهریق بخش سلماس شهرستان خوی واقع در 27500 گزی شمال باختری سلماس و 6 هزارگزی شمال راه ارابه ...
قزل کند. [ ق ِ زِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیلتان شهرستان بیجار واقع در 25 هزارگزی جنوب باختر حسن آبادسوگند و 7 هزارگزی بهرام گنبد. موقع جغرا...
قزل آغل . [ ق ِ زِ غ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان الند بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 50 هزارگزی شمال باختری خوی و 14 هزارگزی باختر شوسه ٔ خوی ب...
قزل آلا. [ ق ِ زِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) نوعی از ماهی است . (آنندراج ، از سفرنامه ٔ شاه ایران ). نوعی است از ماهی که نقطه های سرخ بر اعضاء دارد ...
قزل تپه . [ ق ِ زِ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرانی شهرستان بیجار واقع در 14 هزارگزی شمال باختری حسن آبادسوگند و 2 هزارگزی محمدجان . مو...
قزل داش . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سکمن آباد بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 54 هزارگزی شمال باختری خوی و 8500 گزی شمال شوسه ٔ سیه چشم...
قزل داغ . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ساری سوباسار بخش پلدشت شهرستان ماکو واقع در 40 هزارگزی جنوب باختری پلدشت و در مسیر شوسه ٔ ماکو به ...
قزل داغ . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 17 هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 6 هزارگزی جنوب ش...
قزل درق . [ ق ِ زِ دَ رَ ] (اِخ ) (قزل دره ) دهی جزء دهستان خان اندبیل بخش مرکزی شهرستان هروآباد واقع در 11 هزارگزی جنوب باختری هروآباد و 5 ه...
قزل دره . [ ق ِ زِ دَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلواربخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 22 هزارگزی خاور دیزگران و 30 هزارگزی جنوب بلشت . ...