قزل
نویسه گردانی:
QZL
قزل . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 4500 گزی شمال خاوری مرزبانی کنار راه مرزبانی به دیزگران . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 180 تن . آب آن از چشمه های متعدد و قنات و محصول آن غلات آبی ، دیمی ، لبنیات ، توتون ، حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری است ، و صنایع دستی زنان بافتن قالیچه های گلیم و جاجیم است . از مرزبانی و دیزگران اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
واژه های همانند
۱۰۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
قزل . [ق َ ] (ع مص ) برجستن . || لنگان رفتن . قزلان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قزلان شود.
قزل . [ ق َ زَ ] (ع اِمص ) لنگی زشت . || باریکی ساق از لاغری . || لنگی وباریکی ساق با هم . || (مص ) رفتن به رفتاربریده پای . (اقرب الم...
قزل . [ ق ِ زِ ] ۞ (ترکی ، ص ) سرخ و احمر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || (اِ) طلا. ذهب . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
قزل لو. [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 48 هزارگزی شمال باختری سراسکند و 18 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به سراسکند و 10 هز...
قزل ونک . [ ق ِ زِ وَ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارس کنار بخش پلدشت شهرستان ماکوواقع در 44 هزارگزی جنوب خاوری پلدشت . موقع جغرافیایی آن جلگه...
قزل یول . [ ق ِ زِ یُل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 34 هزارگزی شمال کلیبر و 24 هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. ...
قزل قیه . [ ق ِ زِ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان هیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در 26 هزارگزی جنوب خاوری اردبیل و 6 هزارگزی شوسه ٔ ارد...
قزل قیه . [ ق ِ زِ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه واقع در 20 هزارگزی شمال خاوری شاهین دژ و 20 هزارگزی شمال ...
قزل قیه . [ ق ِ زِ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان رازلیق بخش مرکزی شهرستان سراب واقع در 9 هزارگزی شمال سراب و 9 هزارگزی شوسه ٔ سراب به ار...
قزل قیه . [ ق ِ زِ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری گرمی و 6 هزارگزی شوسه ...