قصر
نویسه گردانی:
QṢR
قصر. [ ق َ ص َ ] (ع اِ) ج ِ قَصَرة. رجوع به قصرة شود. || (مص ) خشک گردن گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قصر البعیر (و غیره ) قصراً؛ یبس عنقه . (اقرب الموارد). دردگین بن گردن گشتن . (منتهی الارب ). || شکایت کردن از خشکی گردن : قصر الرجل ؛ اشتکی ذلک . (اقرب الموارد). || (اِمص ) تقصیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). از عیوب خلقی اسب است ، و آن غلظتی است در گردن آن . (صبح الاعشی ج 2 ص 25). || خشکی در گردن . || (اِ) آنچه در پرویزن بماند بعدِ بیختن . || اسپست که به اول کوفتن برآید. || پوست بالای دانه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || لغتی است در قَصْر. (اقرب الموارد). || بیخ خرمابن . (منتهی الارب ). || گردن مردم . || گردن شتر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || بیخ درخت و باقیمانده ٔ از بیخ . (منتهی الارب ). الشجر العظام ، و قیل بقایاها. (اقرب الموارد). رجوع به قصرة شود.
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قصر عروة. [ ق َ رِ ع ُرْ وَ ] (اِخ ) دهی است از نواحی بغداد در ناحیه ٔ بین النهرین . (معجم البلدان ).
قصر جابر. [ ق َ رِ ب ِ ] (اِخ ) بدان شهر جابر نیز گویند، و آن بین ری و قزوین در ناحیه ٔ دستبی واقع است . (معجم البلدان ).
قصر ریان . [ ق َ رِ رَی ْ یا ] (اِخ ) در مشرق دجله ٔ موصل از توابع نینوی نزدیک باعشیقا است و قبر شیخ صالح ابواحمد عبداﷲبن حسن بن مثنی معروف ...
قصر زربی . [ ق َ رِ زَ ] (اِخ ) در بصره در محله ٔ مربد واقع است ، و به مسلم بن عمروبن حصین بن ابی قتیبةبن مسلم تعلق دارد. مسکین دارمی در اشعا...
قصر باجة. [ ق َ رِ ج َ ] (اِخ ) شهری است به اندلس از نواحی باجه نزدیک دریا. بعضی گمان کرده اند که عنبر در سواحل آن یافت شود. (معجم البلدان...
قصر ابیض . [ ق َ رُ اَب ْ ی َ ] (اِخ ) از قصرهای حیره است . در فتوح آمده که آن در رقه است و گمان میرودکه از بناهای هارون الرشید باشد. (المع...
قصر احمد. [ ق َ اَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوار بخش سروستان شهرستان شیراز در 113 هزارگزی جنوب باختری سروستان و 6 هزارگزی شوسه ٔ شیراز به ...
قصر حجاج . [ ق َ رِ ح َج ْ جا ] (اِخ ) محله ای است بزرگ در باب الجابیة شهر دمشق که به حجاج بن عبدالملک بن مروان منسوب است . (معجم البلدان ).
قصر حساب . [ ق َ رِ ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مشبکه ای که حکمای هند آن را کوتهه خوانند، و آن اقسام میباشد: مربع و مستطیل و عریض . (آنندر...
قصر حیفا. [ ق َ رِ ح َ ] (اِخ ) جایی است میان حیفا و قیساریه . (معجم البلدان ).