اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قطب

نویسه گردانی: QṬB
قطب . [ ق َ طَ ] (ع مص ) گرفتن چیزی را و سپس گرفتن باقیمانده ٔ آن برحسب اول به گزاف و تخمین نه به وزن . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). یقال : اَخَذه ُ قَطَباً قد نهی عنه الشرع . (اقرب الموارد) (لسان العرب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) ایلبک . از اطرافیان سلطان محمودبن سام بود. در زمان وی بر هند مستولی شد و دهلی را دارالملک ساخت و پس از ...
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) بناکتی ، احمدبن محمودبن ابی بکر. ابن الفوطی درباره ٔ او گوید: مردی نیکوخو و صحیح الضبط بود، هنگام اقامت خواج...
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) پهلوان ابن عمادالدین . نایب و ولی عهد اتابک نصرةالدین احمد بود. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 546 شو...
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ](اِخ ) تاینگو. شوهر و برادرزاده ٔ خان ترکان دختر قتلغخان است . قطب الدین پس از براق دو سال حکومت کرمان را داشت . ...
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) حبش ، امیر عمید. از امیران مغول است . وی از طرف جغتای و جانشینان او حکومت ماوراءالنهر راداشت . (فهرست کتاب...
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) (سلطان ) در زمان منکوقاآن میزیست و به فرمان وی به حکومت کرمان برگزیده شد. رجوع به قتلغ ترکان و رجوع به...
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) سلیمانشاه بن خواجه محمود. وزیر شاه شجاع . در جنگی که بر سر شیراز میان شاه محمود و شاه شجاع درگرفت و به ...
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ](اِخ ) شاه جهان بن سلطان جلال الدین سورغتمش بن قطب الدین . بعد از عم زاده به سلطنت کرمان رسید و دو سال و نیم و چن...
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) شاه محمود، فرزند امیر مبارزالدین محمدخان . وی در جمادی الاول سال 737 هَ . ق . متولد شد و در 9 شوال سال 776 ...
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) طاوس سمنانی . از وزرای میرزا ابوالقاسم بابر و میرزا سلطان ابوسعید بود. وی پس از واقعه ٔ قراباغ به هرات رف...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۰ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.