قطیل
نویسه گردانی:
QṬYL
قطیل . [ق َ ] (ع ص ) بریده از بن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): نخلة قطیل ؛ خرمابن بریده از بن . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
قطیل . [ ق َ] (اِخ ) لقب ابوذؤیب هذلی است . (از منتهی الارب ).
قتیل . [ ق َ ] (ع ص ) کشته . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). مذکر و مؤنث دروی یکسان است . (منتهی الارب ) (آنند...
قتیل . [ ق َ ] (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ).
قتیل الجن . [ ق َ لُل ْ ج ِن ن ] (اِخ ) لقب سعدبن عباده بزرگ طائفه ٔ خزرج . رجوع به سعدبن عبادة شود.
قتیل الرعد. [ ق َ لُرْ رَ ] (ع اِ مرکب ) سلوی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).