قلعم
نویسه گردانی:
QLʽM
قلعم . [ ق َ ع َ ] (ع اِ) گنده پیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عجوز. (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
غلام ابن الابواری . [ غ ُ م ِ اِنُل ْ اَب ْ ] (اِخ ) صیرفی . صاحب اخبارالراضی داستانی از او آورده است . رجوع به اخبار الراضی ص 276 شود.
غلامرضا خان سرهنگی فرزند ارشد سرهنگ موسی خان حسنوند و از خوانین معرف ایل حسنوند بود.
غلامرضا خان از مردان شجاع ، خوش سیما ، و سخاوتمند لرستان بودن و...
از شاعران دری گوی افغانستان بود. پدرش شیرمحمد معروف به دادهشیر تاجرپیشه بود. وی هنوز نخستین سالهای کودکی را سپری نکردهبود که پدر، مادر و برادرش را ا...