قلعة
نویسه گردانی:
QLʽ
قلعة. [ ق َ ل َ ع َ ] (ع اِ) سنگ بزرگ از کوه برکنده بیرون جسته دشوارگذار صعب المرام ، یا سنگ سطبر ضَخم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، قِلاع ، قَلَع. (اقرب الموارد). || پاره ٔ بزرگ از ابر، یا کوهی است ، یا ابرپاره ٔ سطبر که کرانه ٔ آسمان را فراگیرد. ج ، قَلَع. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || حصار استوار در کوه . (اقرب الموارد). حصار و پناه جای بر کوه . (منتهی الارب ). || (ص ) ناقه ٔ بزرگ اندام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۸۶۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
قلعه سپید. [ ق َ ع َ س َ / س ِ ] (اِخ ) در یک فرسنگی نوبنجان نهاده است . رجوع به فارسنامه ٔ ابن بلخی چ کمبریج ص 147 شود.
قلعه مشیز. [ ق َ ع َ م َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش مشیز شهرستان سیرجان ، واقع در 114هزارگزی خاور سیرجان ، در مسیر شوسه ٔ کرمان به سیرجان ، موقع ج...
قلعه نصیر. [ ق َ ع َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا گریو بخش ملاوی شهرستان خرم آباد، واقع در 32هزارگزی خاور ملاوی و 32هزارگزی خاور راه ...
قلعه نصیر. [ ق َ ع َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بن معلا بخش شوش شهرستان دزفول ، واقع در 12هزارگزی شمال باختری شوش و 7هزارگزی باختر ات...
قلعه نازی . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سلگی شهرستان نهاوند، واقع در 19هزارگزی شمال نهاوند. سکنه ٔ آن 10 تن است . (از فرهنگ ...
قلعه ناصر. [ ق َ ع َ ص ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول ، واقع در 12هزارگزی شمال خاوری شوش و 6هزارگزی خاوری ر...
قلعه ناظر. [ ق َ ع َ ظِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان ، واقع در 58هزارگزی باختر نجف آباد و متصل به راه نجف آب...
قلعه مجوس . [ ق َ ع َ م َ ] (اِخ ) یکی از قلعه های معروف در شش فرسنگی ابرقوی یزد. (نزهة القلوب ص 188).
قلعه محمد. [ ق َ ع َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) در اطراف شهر استرآباد واقع است . رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 130 شود.
قلعه محمد. [ ق َ ع َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 27هزارگزی شمال باختری نورآباد و ک...