اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قوس

نویسه گردانی: QWS
قوس . [ ق َ ] (اِخ ) برجی است در آسمان . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). نام برج نهم از دوازده برج فلکی که کمان و کمان گردون نیز گویند. (ناظم الاطباء). نام برج نهم از بروج دوازده گانه است که ستاره هایش شکل مرد تیرانداز فرض شده . (از فرهنگ نظام ). در جامع الحکمتین آمده : از دوازده برج که جملگی فلک بدان منقسم است ، سه برج آتشی است و سه برج خاکی است و سه برج بادی است و سه برج آبی . آتشی حمل و اسد و قوس است ... (جامع الحکمتین چ کربن و معین ص 272). حوت و قوس هر دو خانهای مشتری اند. (همان کتاب ص 286) :
چون حمل چون ثور چون جوزا و سرطان و اسد
سنبله ، میزان و عقرب ، قوس و جدی و دلو و حوت .

؟


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
غوث آباد. [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد که در 30هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و17500گزی جنوب باختری راه ...
خطیب قوص . [ خ َ ب ِ ق َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمن بن محمد نخعی . ملقب به قطب الدین و مشهور به خطیب قوص ، بسال 686 هَ . ق . زاده شد و از جمل...
غوص کردن . [ غ َ / غُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) فرورفتن در آب . (ناظم الاطباء). غوطه خوردن . غوطه زدن . رجوع به غوص شود : گهر ناید بکف بی غوص ک...
غوث اعظم . [ غ َ ث ِ اَ ظَ ] (اِخ ) لقب شیخ عبدالقادر گیلانی . رجوع به عبدالقادر گیلانی ، قاموس الاعلام ترکی و ریحانة الادب ج 3 شود.
غوث علوی . [ غ َ ث ِ ع َ ل َ ] (اِخ ) (الَ ...)شیخ فضل بن حبیب امام غوث علوی بن محمدبن سهل مولی دویلة حسنی علوی . او راست : 1- ایضاح الاسر...
عبدی غوث . [ ع َ ی َ غ َ ] (اِخ ) ابن صلاءةبن ربیعة، از بنی الحارث بن کعب از قحطان . شاعری جاهلی و یمانی است . وی صاحب قصیده ای است که مط...
خانقاه بنت والی قوص . [ ن َ / ن ِ هَِ ب ِ ت ِ ق َ ] (اِخ ) خانقاهی بوده است بحلب که فعلاً از بین رفته و مجهول المحل می باشد. (از خطط الشام م...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.