قه
نویسه گردانی:
QH
قه . [ ق َهَ هَ ] (ع اِ صوت ) حکایت آواز خنده . (اقرب الموارد). || (اِ) هو فی زَه ة و فی قَه ة؛ یعنی خوشرو و خندان است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (مص ) ترجیعدادن در خنده یا بسختی خندیدن مانند قهقهه یا درمیان خنده ، گفتن «قه » و هرگاه این گفتن مکرر شود آن را قهقهه گویند. (از اقرب الموارد). سخت خندیدن یا آوازگردانیدن در خنده یا لفظ قه گفتن در خنده پس تکرار نمودن آواز قهقهه برآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قه . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیاسر بخش قمصر شهرستان کاشان ، سکنه ٔ آن 250 تن . آب آن از چشمه و قنات . محصول آن غلات ،میوه جات و ش...
قه قه خندیدن . [ ق َ ق َه ْ خ َ دی دَ ] (مص مرکب ) خندیدن به آواز بلند. قهقهه زدن . قاه قاه خندیدن .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قح . [ ق ُح ح ] (ع ص ) خالص . ساده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): عربی قح ؛ مرد عربی محض . عبد قح ؛بنده و برده ٔ محض که پدر و ما...