کابح
نویسه گردانی:
KABḤ
کابح . [ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از کبح .رجوع به کبح شود. || پیش آینده از آن چیزکه فال بد میگیری از وی . ج ، کوابح . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
کعبهٔ زرتشت نام بنای سنگی چهارگوش و پلهداری در محوطهٔ نقش رستم در کنار روستای زنگیآباد شهرستان مرودشت فارس در ایران است. محوطهٔ نقش رستم علاوه بر بن...
خانه ٔ کعبه . [ ن َ / ن ِ ی ِ ک َ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) بیت العتیق .
کعبه ٔ زردشت . [ ک َ ب َ / ب ِ ی ِ زَ دُ ] (اِخ ) نام یکی از آثار باستانی است واقع در نقش رستم به هفت هزارگزی شمال تخت جمشید. (یادداشت مؤ...
کعبه ویران کن . [ ک َ ب َ / ب ِ ک ُ ] (نف مرکب ) ویران کننده ٔ کعبه . آنکه کعبه را خراب کند. خطابی ناسزاگونه کسی را که شقاوت او را بیان کردن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کتیبهٔ کرتیر در کعبه زرتشت در زیر تحریر کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت نگاشته شده است. در این قسمت کتیبهٔ شاپور در سطح بالاتری از دیوار کنده شده بوده و...
من مزدیسن،بغ شاپور،شاهنشاه ایران و انیران که چهر(نژاد)از ایزدان،پور مزدیسن،بغ اردشیر شاهنشاه ایران که چهر از ایزدان پورِ پور(نوه)بغ بابک شاه]است[.خداو...