کعبه زرتشت
نویسه گردانی:
KʽBH ZRTŠT
کعبهٔ زرتشت نام بنای سنگی چهارگوش و پلهداری در محوطهٔ نقش رستم در کنار روستای زنگیآباد شهرستان مرودشت فارس در ایران است. محوطهٔ نقش رستم علاوه بر بنای مذکور، یادمانهایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را نیز در خود جای دادهاست.
فاصلهٔ کعبهٔ زرتشت تا کوه، ۴۶ متر است و دقیقاً روبهروی آرامگاه داریوش دوم قرار دارد و شکلش مکعب مستطیل است و تنها یک در ورودی دارد. جنس مصالح این بنا از سنگ آهک سفید میباشد و بلندی آن حدود ۱۲ متر است که با احتساب پلههای سهگانه به ۱۴٫۱۲ متر میرسد و ضلع هر قاعدهٔ آن، حدود ۷٫۳۰ متر درازا دارد. در ورودی آن به وسیلهٔ پلکانی سی پلهای از جنس سنگ به درون اتاقک آن راه مییابد. قطعات سنگها به صورت مستطیلی شکل است و بدون استفاده از ملات، روی هم گذاشته شدهاند که اندازهٔ سنگها از ۰٫۴۸×۲٫۱۰×۲٫۹۰ متر تا ۰٫۵۶×۱٫۰۸×۱٫۱۰ متر متفاوت است و با بستهای دُمچلچلهای بههم وصل شدهاند. این بنا در دورهٔ هخامنشی ساخته شده و از نام بنا در آن دوران اطلاعی در دست نیست ولی در دورهٔ ساسانی به آن بُن خانک گفته میشده و نام محلی این بنا هم، کُرنایخانه یا نقارهخانه بوده و اصطلاح کعبهٔ زرتشت در دوران اخیر و از حدود قرن چهاردهم میلادی به این بنا اطلاق شدهاست.
دربارهٔ کاربرد این اتاقک، دیدگاهها و تفسیرهای متفاوتی ارائه شدهاست و نمیتوان هیچکدام از آنها را به قطعیت پذیرفت؛ چنانکه برخی این برج را آتشگاه و آتشکده میدانند و معتقدند که این بنا، مکان روشن کردن آتش مقدس و محلی برای عبادت بودهاست اما عدهای دیگر با ردّ آتشگاه بودن آن، این بنا را به دلیل شباهتش به آرامگاه کورش بزرگ و برخی از آرامگاههای لیکیه و کاریا، آرامگاه یکی از شاهان یا بزرگان هخامنشی میدانند و برخی دیگر از ایرانشناسان این اتاقک سنگی را بنایی جهت نگهداری اسناد و کتابهای مقدس دانستهاند اما اتاقک کوچک کعبهٔ زرتشت برای نگاهداری کتابهای دینی و اسناد شاهی بسیار کوچک است. البته نظریات دیگری همچون معبدی برای ایزد آناهیتا و یا تقویم آفتابی هم ذکر شدهاست که کمتر مورد توجه هستند.
بر بدنهٔ شمالی، جنوبی و خاوری این برج، سه کتیبه به سه زبان پهلوی ساسانی، پهلوی اشکانی و یونانی در دورهٔ ساسانیان نوشته شدهاست.[۲] که یکی به شاپور اول ساسانی و دیگری به موبد کرتیر تعلق دارند و چنانکه والتر هنینگ گفتهاست، «این کتیبهها مهمترین سند تاریخی از دورهٔ ساسانی میباشند.»[۳] ساختمان کعبهٔ زرتشت از نظر تناسب اندازهها، خطوط و زیبایی خارجی، بنای زیبایی است که از نظر اصول معماری نمیتواند مورد ایراد قرار گیرد.[۴]
این بنا امروزه بخشی از محوطهٔ نقش رستم است و در اختیار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران قرار دارد که از طریق جادهٔ شیراز به اصفهان قابل دسترسی است و دسترسی محلی آن از طریق جادهٔ قدیمی حاجیآباد-زنگیآباد و جادهٔ تخت جمشید-نقش رستم امکانپذیر است.
محتویات [نمایش]
نام [ویرایش]
کعبهٔ زرتشت در برابر آرامگاه داریوش دوم.
اصطلاح کعبهٔ زرتشت، جدید و غیرعلمی است و سابقهٔ آن به حدود قرن چهاردهم میلادی میرسد. نام محلی این بنا، کُرنای خانه یا نقاره خانه بود و اروپائیان به دلیل آنکه درون این بنا از دود سیاه شده بود، آنرا مکان ویژهٔ پرستش آتش دانستند و چون زرتشتیان را به اشتباه، آتشپرست میخواندند، اینجا را هم بدانان نسبت داده و آتشگاه زرتشیان نامیدند و این تعبیر به دلیل آنکه شکل بنا مکعبی بود و سنگهای سیاهی که در زمینهٔ سفید دیوارهای آن نشانده شده، یادآور حجرالاسود کعبهٔ مسلمانان بود، به کعبهٔ زرتشت معروف گشت.[۵]
دانشنامه ایرانیکا دربارهٔ نام این بنا چنین توضیح دادهاست: «کعبهٔ زرتشت نامش را احتمالاً در قرن چهاردهم میلادی کسب کردهاست یعنی زمانی که محوطههای باستانی ویرانشده در سرتاسر ایران به شخصیتهایی از قرآن یا شاهنامه ربط داده میشدند. این نام به این معنی نیست که آنجا مقبرهٔ زرتشت بودهاست و هیچ گزارشی هم مبنی بر سفر حجاج برای زیارت به آنجا وجود ندارد.»[۶]
به واسطهٔ کشف سنگنبشتهٔ کرتیر بر دیوارههای آن، دانسته شده که نام این بنا در دورهٔ ساسانی بُن خانک به معنای خانهٔ بنیادی بودهاست چنانکه در متن سنگنوشته آمدهاست:[۷] «این خانهٔ بنیادی به شما تعلق خواهد داشت، به بهترین وجهی که صلاح میدانید رفتار کنید، که موجب خشنودی خاطر خدایان و خاطر ما [مقصود شاپور یکم است] باشد.» از نام این بنا در دورههای پیشینتر آگاهی بیشتری در دست نیست.[۸]
ابن بلخی نام محوطهٔ نقش رستم و کوه آن را کوه نبشت (کوه نبشتهها) ذکر کرده و دلیل این نامگذاری را این دانسته که کتاب اوستا در آنجا نگاهداری میشدهاست.[۹] اصطلاح دژنبشت یا دژ کتیبهها ممکن است برای بنای کعبهٔ زرتشت مورد استعمال واقع شده باشد.[۱۰]
مشخصات بنا [ویرایش]
درون ساختمان بنا.
بنای کعبهٔ زرتشت، مکعب مستطیلی است و تنها یک در ورودی دارد که به وسیلهٔ پلکانی از جنس سنگ به درون اتاقک آن راه مییابد و در هر طرف نمای این کعبه، چهار پنجرهٔ کور وجود دارد.[۱۱] جنس سنگهای بکار رفته در این بنا، سنگ آهک سفید مرمرنما است که در دیوارهای آن طاقچههای دندانهداری از سنگ سیاه، قرار دارد که سنگهای این بنا را از کوه سیوند در جایی بهنام نعلشکن تا نقش رستم آوردهاند.[۱۲] قطعات سنگها را بزرگ و بیشتر مستطیلی تراشیدهاند و بدون استفاده از ملات برهم نهاده شدهاند و در برخی از جاها -همچون بام- سنگها را با بستهای دُم چلچلهای به هم متصل کردهاند.[۱۳] اندازهٔ سنگها از ۰٫۴۸×۲٫۱۰×۲٫۹۰ متر تا ۰٫۵۶×۱٫۰۸×۱٫۱۰ متر متفاوت است، اما در دیوار غربی، تخته سنگی وجود دارد که بزرگیاش ۴٫۴۰ متر است.[۱۴]
برشهای عمودی و افقی بنا.
چهار تکه سنگ مستطیلی بزرگ با محور شرقی-غربی سقف را میپوشانند، هرکدام از این سنگها ۷٫۳۰ متر طول دارند و با بستهای دم چلچلهای بهم دوخته شدهاند و طرز تراش آنها شکل هرم کوتاهی را به بنا بخشیدهاست. در بَرهم نهادن سنگهای بنا از شیوهٔ همترازسازی استفاده کردهاند ولی در ردهبندی سنگها نظم دقیقی رعایت نشده و در برخی جاها ۲۰ رده و در برخی از قسمتهای دیگر ۲۲ رده سنگ بر روی هم نهاده تا به سقف رسیدهاند. هرجا که در سنگ اصلی خطا و عیبی بوده، آن قسمت را برداشتهاند و با وصلههای ظریفی پُر کردهاند که برخی از آنها هنوز وجود دارند.[۱۵]
گودیهای مستطیلی بیرون بنا.
برای اینکه یکنواختی و یکرنگی بنا زیاد مشخص نشود، دو تنوع معماری در آن داده شده؛ یکی اینکه طاقچههای دو لبهای از یک یا دو تختهسنگ سیاه خاکستری ساخته و در دیوارها نشاندهاند و دوم اینکه در قسمت بالا و میانی دیوارها، گودیهای مستطیلی کوچکی کندهاند که ظرافت خاصی به چهرهٔ بنا میدهند. سنگهای سیاه را احتمالاً از کوه مهر در تخت جمشید آورده باشند و در سه ردیف به ترتیب زیر در دیوارها قرار دادهاند:[۱۶]
در بالا زیر سقف، در جبههٔ شمالی یک طاقچهٔ کوچک مستطیلی، و دو طاقچهٔ مثل آن در هریک از جبهههای دیگر.
در سه متری زیر سقف، دو طاقچهٔ بزرگ مربعی در سه جبهه و یک طاقچهٔ کوچک مستطیلی در جبههٔ شمالی.
در شش متری زیر سقف، دو طاقچهٔ مستطیلی متوسط در سه جبهه و یک در بزرگ مستطیلی در جبههٔ شمال.
پلکان بنا.
یک پلکان سیپلهای (هر پله به درازی ۲ تا ۲٫۱۲ متر؛ پهنای ۲۶ سانتیمتر و ارتفاع ۲۶ سانتیمتر) در سینهٔ دیوار شمالی تعبیه شده که به آستانهٔ درگاه ورودی میرسد. بدین ترتیب، بهخوبی مشخص است که میخواستهاند بنا شکل یک برج سه طبقه که هر طبقهای هفت در و دریچه دارد را داشته باشد، اما فقط یک در را حقیقی درست کردهاند و بقیه را به صورت پنجرههای کور بیمنفذ نگه داشتهاند.[۱۷]
این بنا بر سکوی سهپلهای قرار دارد که پلهٔ نخست، ۲۷ سانتیمتر بالاتر از کف اصلی زمین است و ارتفاع برج با احتساب پلههای سهگانه به ۱۴٫۱۲ متر میرسد. قاعدهٔ بنا بهشکل مربع است که هر ضلع آن، حدود ۷٫۳۰ متر درازا دارد. سقف بنا نیز رو بهدرون صاف و هموار است اما از بیرون شیب دوجانبی دارد که از خط میانهٔ بام آغاز میشود. درگاه ورودی ۱٫۷۵ متر بلندی و ۸۷ سانتیمتر پهنا دارد و دری دو لنگهای و بسیار سنگین داشتهاست و جای پاشنههای پایینی و بالایی هر لنگه در سنگ کنده شده و بهخوبی معلوم است.[۱۸] برخی پنداشتهاند که جنس در از چوب بودهاست، اما یک قطعه از در سنگی بنای زندان سلیمان در پاسارگاد و یک در همانند در کعبهٔ زرتشت پیدا شده که مشخص میکند در هردو بنا از سنگ بودهاند.[۱۹] این در به اتاقی هدایت میشد که چهارگوش است و ۳٫۷۲×۳٫۷۴ متر اندازه دارد و بلندایش به ۵٫۵ متر میرسد که قطر دیوارهایش بین ۱٫۵۴ متر تا ۱٫۶۲ متر، متغیر است.[۲۰]
پیشینه [ویرایش]
طرح رسمشده از نقش رستم توسط ژان شاردن در سال ۱۷۲۳ میلادی.
در اینکه کعبهٔ زرتشت از دورهٔ هخامنشیان است، هیچ تردیدی نمیتوان داشت و بسیاری از شواهد، گواهی میدهند که ساخت این بنا در آغاز دورهٔ هخامنشی انجام شدهاست که مهمترین آنها عبارتند از:[۲۱]
بهکار بردن سنگهای سیاه در زمینهٔ سفید از ویژگیهای معماری پاسارگاد است.
بستهای دم چلچلهای بیشتر به دورهٔ داریوش بزرگ و خشایارشا تعلق دارند و شیوهٔ همترازسازی سنگها مربوط به ساختهای آغازین تختجمشید است.
در و درگاه ورودی بنا، همانند در و درگاه ورودی آرامگاههای شاهان هخامنشی است که همهٔ آنها از طرح آرامگاه داریوش بزرگ استفاده کردهاند.
طرز چیدن سنگها که بدون ملاط و بینظم است، نخستین قسمتهای سکوی تخت جمشید را که در زمان داریوش بزرگ ساخته شده، بهیاد میآورد و به ویژه سنگنبشته پیبنای دیوار جنوبی تخت جمشید تقریباً به اندازهٔ سنگهایی است که بر سقف کعبهٔ زرتشت نهادهاند.
تصویری از کاوشهای انجامشده توسط موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو.
کارستن نیبور که در سال ۱۷۶۵ میلادی (۱۱۷۸ هجری) از این بنا دیدن کرده بود مینویسد: «جلوی کوهی که آرامگاهها و سنگ نگارههای پهلوانی رستم بر آن قرار دارد، بنای کوچکی از سنگ سفید ساخته شدهاست که فقط با دو قطعه سنگ بزرگ پوشیده شدهاست.»[۲۲] همچنین ژان دیولافوا که در سال ۱۸۸۱ به ایران آمده بود در سفرنامهٔ خود چنین گزارش داد: «... و بعد یک بنای چهار ضلعی را دیدیم که در مقابل دیوارهای صخره واقع بود. هریک از سطوح آن مانند سطوح بنای خرابی بود که در دشت پلوار دیده بودیم...»[۲۳]
نخستین تصاویر مصور از این بنا در قرن هفدهم توسط جهانگردان اروپایی از جمله ژان شاردن، انگلبرت کمپفر و کرنلیوس د برین در سفرنامههایشان آمده بود اما شرح علمی و گزارشهای حفاری بنا، نخستین بار توسط اریک فریدریش اشمیت انجام شد که با عکس و نقشههای ترسیمی، همراه بود.[۲۴][۲۵]
محوطهٔ نقش رستم همراه با بنای کعبهٔ زرتشت برای نخستین بار، در سال ۱۹۲۳ میلادی (۱۳۰۲ خورشیدی) توسط ارنست هرتسفلد بررسی و کاوش شد.[۲۶] همچنین، این محوطه در چندین فصل در بین سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ مورد کاوش گروه مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو به رهبری اریک فریدریش اشمیت قرار گرفت و آثار مهمی چون نسخهٔ پارسی میانه کتیبه بزرگ شاپور یکم که بر دیوارهٔ بنا نوشته شده بود، پیدا شدند.[۲۷]
کاربرد [ویرایش]
کعبهٔ زرتشت از فراز حسینکوه.
کاربرد بنای کعبهٔ زرتشت همواره مورد مناقشهٔ باستانشناسان و پژوهشگران بودهاست و دیدگاهها و تفسیرهای گوناگونی دربارهٔ کاربرد آن ذکر شدهاست اما چیزی که تفسیر آن را دشوارتر هم میکند، وجود بنای مشابهی در پاسارگاد است که هر احتمالی را باید با شرایط آن نیز سنجید و تفسیر مشابهی برای هردو در نظر گرفت.[۲۸] برخی از باستانشناسان این بنا را آرامگاه دانستهاند[۲۹] و بعضی دیگر مانند رومن گیرشمن و اشمیت، گفتهاند که کعبهٔ زرتشت آتشگاهی بودهاست که آتش مقدس را در درون آن قرار میدادهاند و در مواقع انجام تشریفات مذهبی از آن استفاده میکردهاند.[۳۰] گروهی دیگر از جمله هنری راولینسون و والتر هنینگ معتقدند که این بنا گنجخانه و محل نگهداری اسناد دینی و اوستا بودهاست.[۳۱][۳۲] گروه اندکی هم این بنا را پرستشگاه آناهیتا میدانند و معتقدند که مجسمهٔ این ایزدبانو در کعبهٔ زرتشت نگهداری میشدهاست.[۳۳][۳۴] هلن سانسیزی وردنبورگ این ساختمان را به عنوان سازهای ساخته شده توسط داریوش یکم برای تاجگذاری میداند[۳۵] و شاپور شهبازی معتقد است کعبهٔ زرتشت یک آرامگاه هخامشی بودهاست که در دورهٔ ساسانی از آن بهعنوان مکانی همانند گنج خانهٔ اسناد دینی استفاده کردهاند.[۳۶]
اریک فریدریش اشمیت درباره اهمیت این بنا میگوید:[۳۷]
کوشش فوقالعادهای که برای برآوردن این شاهکار معماری لازم بوده انجام شود، تنها برای ساختن یک اطاقک تاریک و منفرد بهکار رفتهاست. از این گذشته، این واقعیت که تنها ورودی اتاق یک بنا را با دری سنگین و دولنگه میبستند یا میتوانستند ببندند، روشنساز آن است که محتویات آن را میبایست از دستبرد و آلودگی دور نگهدارند.
— پایان نقلقول
آتشگاه [ویرایش]
فرض آتشکده و آتشگاه بودن را نخستینبار انگلبرت کمپفر مطرح کرد و پس از وی جیمز موریه و رابرت کر پورتر در اوایل سدهٔ نوزدهم این دیدگاه را قوت بخشیدند. گوشهٔ جنوب غربی اتاقک، از دود سیاه شدهاست، و سبب شده تا احتمال دهند که در آنجا آتش مقدس روشن بودهاست.[۳۸]
در سالهای بعد نیز فردیناند یوستی، گیرشمن، اشمیت و دیگران، فرضیهٔ آتشگاه بودن کعبهٔ زرتشت را تقویت کردهاند. یکی از دلایل این گروه این است که، داریوش بزرگ در کتیبه بیستون (D B ستون یکم، ۶۳) میگوید: «... من پرستشگاههایی [آیَدَنا] را که گئومات مغ ویران کرده بود، بازسازی نمودم. بهمردم، چراگاهها، رمهها، غلامان و خانههایی را که گئومات ستانده بود بازگرداندم...»[۳۹] و در متن بابلی همان کتیبه آمدهاست: «... من نیایشگاههای خدایان را که گئومات مغ ویران کرده بود، بازسازی کردم...»[۴۰] پس در زمان کوروش بزرگ و کمبوجیه «معابدی» بودهاست که گئومات مغ ویران کرده و داریوش مثل همان را باز ساختهاست، و چون «زندان سلیمان» در پاسارگاد متعلق بهدورهٔ اول هخامنشی و ویران شدهاست و درست مثل آن را در عهد داریوش در نقش رستم هم ساختهاند، پس باید نتیجه گرفت که آن هر دو بنا معبد و یا نیایشگاه مذکور در کتیبهٔ بیستون میباشد، و از آنجا که معبد در ایران زمان داریوش، جز برای آتش مقدس، برای چیزی دیگر نمیتوانست باشد، پس اینها همه آتشگاه بودهاند.[۴۱] و دیگر اینکه کعبهٔ زرتشت پس از دوران هخامنشیان نیز بهخوبی حفظ شدهاست و گرداگرد آن را خاک و سنگ پر نکرده بود و در آغاز دورهٔ ساسانی، شاپور یکم بر روی آن مهمترین سند تاریخ ساسانی را نگاشت و کرتیر هم بر آن سندی مذهبی نوشت. اینها نشان میدهد که این بنا از نظر دینی اهمیت داشتهاست. از سوی دیگر، روی سکههای برخی از پادشاهان فارس از جمله سکهٔ اوتوفرادات اول بنایی را نقش کردهاند که آتشگاه بوده و آتش شاهی را بر فراز آن یا در درون آن نگهداری میکردهاند و چون این بنا سکویی دو پله دارد، و دو در آن همانند کعبهٔ زرتشت است و مرکز پادشاهی پارس هم در شهر استخر بودهاست؛ پس همان کعبهٔ زرتشت است که بر سکههایشان نموده شدهاست و بر روی سقف همین بناست که سه آتشدان گذاردهاند و پادشاه پارس جلو آن به حالت عبادت ایستادهاست.[۴۲][۴۳]
سکهٔ اوتوفرادات اول. تصویر پشت سکه بنایی شبیه به کعبهٔ زرتشت است.[۴۴]
اما این دلایل نمیتوانند درست باشند، زیرا آیَدَنا تنها به معنای «جای پرستش» است و این جای پرستش لزومی ندارد که معبد باشد و از سوی دیگر اگر بخواهیم بگوییم مردم در این محل عبادت میکردهاند، صحیح نیست زیرا این کعبه آنقدر کوچک است که محوطه داخل آن گنجایش بیش از دو نفر را ندارد.[۴۵]
همچنین در مهرها و روی آرامگاههای هخامنشی میبینیم که آتشدانهای حامل آتش شاهی در فضای آزاد نهاده میشدند، و آتش شاهی را در آتشدانی قابل حمل پیشاپیش پادشاه میبردند. نکتهٔ قابل توجهی که هرتسفلد، سامی و مری بویس متذکر شدهاند این است که بعید بهنظر میرسد آنهمه هزینه و زحمت برای آن بهخرج رفته باشد که آتش را در اطاقی تاریک و بی روزنه نگه داشته باشند که بی باز گذاردن درش، آتش روشن نمیشد.[۴۶] زیرا آتش احتیاج به اکسیژن دارد و درون این کعبه طوری ساخته شدهاست که وقتی در و ورودی بزرگ سنگی آن بسته باشد، حتی یک چراغ روغنی هم نمیتواند بیش از چند ساعت در آن روشن بماند.[۴۷] این اتاقک راه بیرونرفت برای دود ندارد و از سوی دیگر در ورودی آن نیز همواره بسته بودهاست.[۴۸][۴۹]
بنای روی سکههای پادشاهان فارس نمیتواند کعبهٔ زرتشت باشد زیرا تصویر مذکور بر سکهها ارتفاعی بیش از دو متر نداشتهاست، سکویش دوپله بوده و پلکانی در پایین درگاهش دیده نمیشود، در ورودی آن نسبت به بنا بسیار بزرگتر از در کعبهٔ زرتشت است، سقف آن بیشیب بوده چنانکه میتوانستند سه آتشدان را بر فرازش بگذارند، فاصلهای میان درگاه آن با سقفش وجود ندارد، تاج و سردر نیز ندارد و دندانههای نماینده سر تیرهایش ۶ عدد بیشتر نیست. این ویژگیها بهکلی با ویژگیهای کعبهٔ زرتشت مغایر است.[۵۰]
آرامگاه [ویرایش]
بیشتر پژوهشگران این برج را به عنوان مقبرهٔ یکی از شاهان هخامنشی تصور میکنند. چون از نظر شکل ظاهری، صلابت معماری و داشتن یک اتاق کوچک با دری بسیار سنگین، به آرامگاه کورش بزرگ و برخی از آرامگاههای لیکیه و کاریا شبیهاست، آن را آرامگاه میدانند. ولفرام کلایس و دیوید استروناخ بر این باورند که سازههای هخامنشی در پاسارگاد و نقش رستم میتوانستهاند از هنر اورارتویی در نیایشگاههای برجشکل اورارتو تاثیر گرفته باشند.[۵۱] اریستوبولوس از همراهان اسکندر، هنگام توصیف پاسارگاد از بنای موسوم به زندان سلیمان با نام «آرامگاه برج مانند» یاد میکند[۵۲] که اگر بنای مذکور آرامگاه یکی از شاهان هخامنشی فرض شود، به دلیل شباهت آن با بنای کعبهٔ زرتشت، و آنچان که فرانتس هاینریش وایسباخ و الکساندر دماندت توضیح دادهاند ناگزیر باید این بنا را هم متعلق به یکی دیگر از شاهان هخامنشی دانست. از اینها گذشته کعبهٔ زرتشت در چند متری آرامگاههایی قرار دارد که زمان ساختشان یکسان است و بعدها هم همه را توسط زنجیری از استحکامات از بقیهٔ قسمتهای نقش رستم جدا کردهاند و این میرساند که در اصل همه آنها از یک نوع بودهاند و کاربرد مشابهی داشتهاند، بهعبارت دیگر، همه از جمله همین کعبهٔ زرتشت، آرامگاه بزرگان هخامنشی بودهاند.[۵۳][۵۴]
چند دلیل دیگر برای آرامگاه بودن کعبهٔ زرتشت میتوان آورد؛ یکی وجود واحدهایی سه تایی و هفت تایی است که در آرامگاههای هخامنشی مییابیم. مثلاً اطاقکهای سه قبری آرامگاهها آنها را با سه طبقه نمودن کعبهٔ زرتشت و سه پلهای بودن سکوی آن ارتباط میدهد.[۵۵] و هفت دریچهٔ هر طبقه از بنا، یادآور هفت آزاده پارسی روی آرامگاهها و هفت طبقه بودن آرامگاه کوروش میباشد.[۵۶]
اما کاوشهای انجام گرفته، این دیدگاه را تایید نمیکنند و نوشتههای منقور بر دیوارهٔ کعبهٔ زرتشت هم هیچ اشارهای به وجود آرامگاه یا گورستان ندارند.[۵۷]
گنجخانه [ویرایش]
تفسیر گنجخانه بودن بنا، نخستین بار در سال ۱۸۷۱ توسط راولینسون مطرح شدهاست. معماری دقیق و اندازهٔ مناسب اتاقک، سنگین و مستحکم بودن تنها در ورودی آن و اینکه رسیدن به داخل بنا دشوار بودهاست از دلایل راولینسون بود. والتر هنینگ هم این نظریه را با دلایل تازهتری مطرح کرده بود. یکی از دلایل او مربوط به کتیبههای منقور بر دیوارهٔ اتاقک است؛ بر روی دیوارهای کعبهٔ زرتشت، سنگ نبشتهٔ بزرگی از شاپور یکم نوشته شدهاست و در پایین این کتیبه، نبشتهایست از کرتیر[۵۸] که در سطر دوم آن آمدهاست: «این بن خانک ترا بود، چنان کن که دانی برای ایزدان و ما بهتر است.»[۵۹] که استنباط برخی از مورخان این است که به معنای محل نگهداری منشورها، پرچمها و اسناد دینی بکار میرفتهاست.[۶۰] ابن بلخی در خلال شرح آثار استخر، از این مکان با نام «کوه نفشت» یا «کوه نبشت» یاد کرده و گفته که اوستا در آنجا نگهداری میشدهاست[۶۱] هنینگ معتقد است منظور ابن بلخی همین بنای کعبهٔ زرتشت است.[۶۲] دربارهٔ ردّ این دیدگاه میتوان گفت که اتاقک کوچک کعبهٔ زرتشت برای نگاهداری اوستا و کتابهای دینی دیگر و پرچمهای شاهی بسیار کوچک است؛ برای چنین خواستی جایگاهی فراختر و بزرگتر لازم بود. همچنین نمیتوان پذیرفت که به جای کاخهای بزرگ و گوناگون شاهنشاهان هخامنشی و ساختمانهای سازمانهای اداری و دولتی، جایی چنین دور از کاخها را برای نگاهداری اوستا و پرچمهای شاهی برگزیده باشند. چون برج دیگری مانند برج کعبهٔ زرتشت در پاسارگارد بهنام زندان سلیمان وجود دارد، نمیتوان پذیرفت که شاهان هخامنشی جایگاه اوستا و یا پرچمها را عوض کردهاند. همچنین کسانی که بهاستناد نوشتهٔ فارسنامهٔ ابن بلخی، «کوه نفشت» یا «کوه نبشت» کعبهٔ زردشت را جایگاه اوستا میدانند چنانکه به نوشتهٔ همان کتاب کمی پیشتر از کلمه «کوه نفشت» بنگرند، نوشته شده: «... و بعد از آن او را قبول کرد و کتاب زند آورده بود بهحکمت و بر دوازده هزار پوست گاو دباغت کرده نبشته بود بزر و شتاسف آنرا قبول کرد و به استخر پارس کوهی است، کوه نفشت گویند»[۶۳] پس ممکن نیست کتابی که بر پوست دوازده هزار گاو نوشته شده باشد در اتاقک کعبهٔ زرتشت بگنجد.[۶۴]
دیدگاه حاشیهای [ویرایش]
در سالهای اخیر آقای رضا مرادی غیاثآبادی با انجام پژوهشهای میدانی تفسیر تازهای از این بنا ارائه دادهاست و آن را یک رصدخانه و تقویم آفتابی میداند و معتقد است که پنجرههای کور، پلههای مقابل در ورودی و ساختار بنا، یک زمانسنج یا شاخص خورشیدی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول هر ماه خورشیدی و انقلابهای تابستانی و زمستانی و اعتدالهای بهاری و پاییزی بودهاست. او نتیجه میگیرد که می توان شروع هر ماه خورشیدی را با رصد سایههای تشکیل شده بر پنجرههای کور، متوجه شد.[۶۵]
اما این نظریه نمیتواند کاملاً درست باشد و یکی از دلایلی که میتوان در رد این نظریه عنوان کرد این است که جهت شمال جغرافیایی هر منطقه ممکن است با جهت شمال مغناطیسی متفاوت باشد. زاویهٔ انحراف شمال مغناطیسی از شمال جغرافیایی در محوطهٔ نقش رستم برابر با حدود ۲٫۵ درجهاست و زاویهٔ انحراف مغناطیسیِ بنا، طبق اندازهگیری اشمیت برابر با ۱۸ درجهٔ غربی نسبت به شمال مغناطیسی است، بنابراین انحراف بنا نسبت به جهت شمال جغرافیایی حدود ۱۵٫۵ درجه خواهد بود، در حالی که جناب غیاث آبادی همان مقدار ۱۸ درجه را به عنوان انحراف بنا از شمال جغرافیایی در نظر گرفتهاند.[۶۶]
کتیبههای شاپور و کرتیر [ویرایش]
نوشتارهای اصلی: کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت و کتیبه کرتیر در کعبه زرتشت
نسخهٔ پهلوی اشکانی کتیبهٔ شاپور
در ۱۱ خرداد ۱۳۱۵ (۱۹۳۶ میلادی) در پی کاوشهای گروه حفاری گروه مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو، بر بنای کعبهٔ زرتشت کتیبههایی یافت شد که متعلق به شاپور یکم و موبد کرتیر بودند؛[۶۷][۶۸] کتیبهٔ شاپور به سه زبان یونانی (۷۰ سطر)، پهلوی اشکانی (۳۰ سطر) و پهلوی ساسانی (۳۵ سطر) بر سه طرف بنا نوشته شدهاند و کتیبهٔ کرتیر که در ۱۹ سطر به زبان پهلوی ساسانی است، در زیر کتیبهٔ شاپور قرار دارد.[۶۹]
در کتیبهٔ شاپور که به منزلهٔ «قطعنامهٔ انقلاب» دودمان ساسانی باید القی گردد[۷۰] او ابتدا خود را معرفی کرده و مناطقی که بر آنها حکمرانی میکرد را ذکر میکند و سپس به شرح جنگهای ایران و روم پرداخته و به شکست و کشته شدن گوردیان سوم اشاره میکند که پس از آن سپاهیان روم فیلیپ عرب را امپراتور اعلام کردند و وی برای درخواست عفو خسارتی معادل نیم میلیون دینار طلا به شاپور پرداخت کرد و به کشورش بازگشت. در ادامه، شاپور شرح نبردش با رومیان را به همراه فهرست مفصلی از ایالتهای رومی که سپاهیان را از آن جمع کرده بودند، شرح دادهاست. این نبرد که بر سر ارمنستان صورت گرفت، بزرگترین شکستی بود که ساسانیان بر رومیان وارد کردند.[۷۱] شاپور در ادامه میگوید که «والریانوس قیصر را، خودم، با دستهای خویش دستگیر کردم.» و نام سرزمینهایی که در این نبرد به تصرف او درآمد را ذکر میکند. وی سپس از قدرت خداوند که به او قدرت پیروزی را داده سپاسگزاری میکند و برای خشنودی وی آتشکدههای زیادی را برپا میکند تا نام کسانی که در ایجاد دولت ساسانی نقش داشتند را در برابر آتش یاد کنند و در پایان کتیبه به آیندگان سفارش کردهاست که در کارهای ایزدان و امور خیریه بکوشند.[۷۲] این کتیبه از نظر اهمیت تاریخی بسیار جالب توجه و در زمرهٔ مدارک تراز اول دورهٔ ساسانی محسوب میشود[۷۳] و از لحاظ حدود و گستردگی مرزهای ایران ساسانی از مهمترین اسناد این دوران است.[۷۴] و در این کتیبه آخرینباری است که از خط و زبان یونانی در کتیبههای ایرانی، استفاده میشود.[۷۵]
جایگاه کتیبهٔ کرتیر و شاپور(نسخه پهلوی ساسانی) بر دیوار کعبهٔ زرتشت.
کتیبهٔ کرتیر که در زیر کتیبهٔ پهلوی ساسانی شاپور قرار دارد به دستور کرتیر، در زمان پادشاهی بهرام دوم و حدود سال ۲۸۰ میلادی نوشته شدهاست.[۷۶] وی در ابتدا خود را معرفی میکند و سپس عناوین و القاب خود را در زمان پادشاهان گذشته ذکر کرده و میگوید که در زمان شاپور یکم عنوان هیربد را داشتهاست و «از سوی شاهنشاه شاپور اول به سمت رئیس بزرگ همه موبدان» منصوب شده و در روزگار هرمز یکم از سوی شاهنشاه بهدریافت کلاه و کمر نایل آمده و قدرتی روزافزون یافتهاست و «موبد اهورامزدا که ایزد بزرگ است» لقب یافت.[۷۷][۷۸] آنگاه کرتیر به ذکر فعالیتهای دینی خود مانند مبارزه با ادیان دیگر همچون مسیحی، مانوی، یهودی، بودایی و مرتدین زرتشتی میپردازد و از تأسیس آتشکدهها و اختصاص موقوفات برای آنها یاد میکند.[۷۹] هم چنین از اصلاح موبدانی که به نظر او دچار انحراف بودهاند سخن به میان میآورد و فهرست ایالاتی را که در زمان شاپور یکم به تصرف ایران درآمده بود را ذکر کرده و سرانجام کتیبه با دعا پایان میپذیرد.[۸۰]
جستارهای وابسته [ویرایش]
نقش رستم
کتیبه کرتیر در کعبه زرتشت
کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت
پانویس [ویرایش]
↑ The Ka'bah-i-Zardusht.
↑ هنینگ، کتیبههای پهلوی، ۹.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۹.
↑ بهنام، نقش رستم در تاجگذاری، ۱۵.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۷.
↑ Gropp, KAʿBA-YE ZARDOŠT.
↑ سامی، نبشته دوران ساسانی، ۴.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۷.
↑ ابن بلخی، فارسنامه، ۱۲۶.
↑ سامی، نبشته دوران ساسانی، ۵.
↑ بهنام، نقش رستم در تاجگذاری، ۱۵.
↑ سامی، نبشته دوران ساسانی.
↑ The Ka'bah-i-Zardusht.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۷.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۸.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۸.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۸.
↑ رجبی، کرتیر و سنگنبشته او در کعبه زرشت، ۱۰.
↑ سامی، تمدن ساسانی، ۴۰.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۸.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۹.
↑ رجبی، کرتیر و سنگنبشته او در کعبه زرشت، ۶.
↑ رجبی، کرتیر و سنگنبشته او در کعبه زرشت، ۷.
↑ Gropp, KAʿBA-YE ZARDOŠT.
↑ Schmidt، The treasury of Persepolis، ۱۰۳.
↑ Schmidt، Persepolis، ۵۸.
↑ Schmidt، Persepolis، ۱۵.
↑ Lendering، Naqš-i Rustam.
↑ Gropp, KAʿBA-YE ZARDOŠT.
↑ بهنام، نقش رستم در تاجگذاری، ۱۶.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۳۴.
↑ Lendering، Naqš-i Rustam.
↑ The Ka'bah-i-Zardusht.
↑ فرهوشی، ایرانویج، ۱۸۹.
↑ Gropp, KAʿBA-YE ZARDOŠT.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۳۶.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۹.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۳۰.
↑ شارپ، فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی، ۳۹.
↑ مرادی غیاثآبادی، بیستون، ۲۳.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۳۰.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۳۰.
↑ نفیسی، تاریخ تمدن ایران ساسانی، ۱۲۸.
↑ سرفراز و آورزمانی، سکههای ایران، ۸۰.
↑ بهنام، نقش رستم در تاجگذاری، ۱۵.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۳۰.
↑ بهنام، نقش رستم در تاجگذاری، ۱۷.
↑ Gropp, KAʿBA-YE ZARDOŠT.
↑ Lendering، Naqš-i Rustam.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۳۲.
↑ Fisher، The Cambridge History, vol. 3، ۵۰۶.
↑ Arrian، Anabasis، ۶٫۲۹.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۹.
↑ Gropp, KAʿBA-YE ZARDOŠT.
↑ Gropp, KAʿBA-YE ZARDOŠT.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۲۹.
↑ Gropp, KAʿBA-YE ZARDOŠT.
↑ تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ۹۱.
↑ یارشاطر، کتیبههای کرتیر، ۵۴.
↑ بهنام، نقش رستم در تاجگذاری، ۱۶.
↑ ابن بلخی، فارسنامه، ۱۲۶.
↑ سامی، نبشته دوران ساسانی، ۵.
↑ ابن بلخی، فارسنامه، ۱۲۶.
↑ رجبی، کرتیر و سنگنبشته او در کعبه زرشت، ۱۴.
↑ غیاثآبادی، بناهای تقویمی و نجومی، ۴۲.
↑ ریاضی، تنها و قرائتی، کاربرد نجومی کعبه زرتشت، ۲.
↑ The Ka'bah-i-Zardusht.
↑ نفیسی، تاریخ تمدن ایران ساسانی، ۲۵۳.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۹۶.
↑ بیانی، شامگاه اشکانیان و بامداد ساسانیان، ۵۱.
↑ Shahbazi, SHAPUR I.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۹۶.
↑ بیانی، شامگاه اشکانیان و بامداد ساسانیان، ۵۱.
↑ اشراقی، مبانی دین در حکومت ساسانی، ۲۶.
↑ The Ka'bah-i-Zardusht.
↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۹۶.
↑ اشراقی، مبانی دین در حکومت ساسانی، ۲۶.
↑ رجبی، کرتیر و سنگنبشته او در کعبه زرشت، ۶۴.
↑ رجبی، کرتیر و سنگنبشته او در کعبه زرشت، ۶۶.
↑ تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ۹۱.
منابع [ویرایش]
ابن بلخی. رنالد نیکلسن. فارسنامه. تهران: اساطیر، ۱۳۸۴. شابک ۹۶۴-۳۳۱-۳۳۳-۶.
اشراقی، احسان. «مبانی دین در حکومت ساسانی». هنر و مردم (مجله) (تهران)، ش. ۱۳۶-۱۳۷ (۱۳۵۲).
بیانی، شیرین. شامگاه اشکانیان و بامداد ساسانیان. چاپ سوم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۶. شابک ۹۶۴-۰۳-۴۷۹۸-۱.
بهنام، عیسی. «نقش رستم در تاجگذاری پادشاهان ساسانی». هنر و مردم (تهران)، ش. ۶۰ (۱۳۴۶).
تفضلی، احمد. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. به کوشش ژاله آموزگار. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۵۹۸۳-۱۴-۲.
رجبی، پرویز. «کرتیر و سنگنبشته او در کعبه زرشت». بررسیهای تاریخی (تهران)، ش. ویژه (۱۳۵۰).
ریاضی، نعمتالله، مرضیه تنها و عبدالرسول قرائتی. «نقد نظریهٔ مرادی غیاث آبادی دربارهٔ کاربرد نجومی بنای کعبه زرتشت». کنفرانس فیزیک ایران (تهران)، ۱۳۸۴.
سامی، علی. تمدن ساسانی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، ۱۳۸۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۳۰-۳۳۲-۵.
سامی، علی. «مهمترین و بزرگترین نبشته از دوران شاهنشاهی ساسانی». بررسیهای تاریخی (تهران)، ش. ۲۰ و ۲۱ (۱۳۴۸).
سرفراز، علیاکبر و فریدون آورزمانی. سکههای ایران: از آغاز تا دوران زندیه. چاپ ششم. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، ۱۳۸۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۴۳۱-۱.
شارپ، رلف نارمن. فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی. چاپ دوم. تهران: پارینه، ۱۳۸۴. شابک ۹۶۴-۵۷۲۲-۷۴-۸.
شهبازی، علیرضا شاپور. شرح مصور نقش رستم. تهران: بنداد تحقیقات هخامنشی، ۱۳۵۷.
فرهوشی، بهرام. ایرانویج. چاپ ششم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۰۳-۳۶۰۴-۱.
مرادی غیاثآبادی، رضا. بیستون:کتیبه داریوش بزرگ. چاپ سوم. تهران: نوید شیراز، ۱۳۸۴. شابک ۹۶۴-۳۵۸-۳۸۲-۱.
مرادی غیاثآبادی، رضا. بناهای تقویمی و نجومی ایران. چاپ دوم. تهران: نوید شیراز، ۱۳۸۳. شابک ۹۶۴-۳۵۸-۱۹۲-۶.
نفیسی، سعید. تاریخ تمدن ایران ساسانی. چاپ دوم. تهران: اساطیر، ۱۳۸۴. شابک ۹۶۴-۳۳۱-۱۷۰-۸.
هنینگ، والتر. «کتیبههای پهلوی». یغما (تهران)، ش. ۲۸ (۱۳۲۹).
یارشاطر، احسان. «انتقاد کتاب: کتیبههای کرتیر». فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران (تهران)، ش. ۱و۲ (۱۳۳۶).
Arrian, Lucius Flavius. The Anabasis of Alexander. Translated by with Commentary by E.J.Chinnock. London, 1884.
Fisher, W. B. The Cambridge History of Iran. vol. 1. Cambridge: University Press, 1968. ISBN 0521060351.
Gropp, Gerd. “KAʿBA-YE ZARDOŠT”. In Encyclopædia Iranica. 2009. Archived from the original on ۱۱ May ۲۰۱۲. Retrieved 18 March 2012.
Schmidt, Erich Friedrich. The treasury of Persepolis and other discoveries in the homeland of the Achaemenians. Chicago, 1939.
Shahbazi, Shapur. “SHAPUR I”. In Encyclopædia Iranica. 2002. Archived from the original on ۱۱ May ۲۰۱۲. Retrieved 16 April 2012.
“The Ka'bah-i-Zardusht”. University of Chicago Oriental Institute, 2007. Archived from the original on ۱۱ May ۲۰۱۲. Retrieved 18 April 2012.
Lendering, Jona. “Naqš-i Rustam”. Livius, 2009. Archived from the original on ۱۱ May ۲۰۱۲. Retrieved 19 April 2012.
Schmidt, E. F. Persepolis III: The Royal Tombs and Other Monuments. University of Chicago Press, 1970. ISBN 0226621707.
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ کعبه زرتشت موجود است.
[نهفتن]
ن • ب • و
نقش رستم
آثار عیلامی
نقشبرجسته عیلامی در نقش رستم
آثار هخامنشی
کعبه زرتشت · آرامگاه داریوش بزرگ · آرامگاه خشایارشا · آرامگاه اردشیر یکم · آرامگاه داریوش دوم · چاه آب
آثار ساسانی
اهورامزدا و اردشیربابکان · پیروزی شاپور بر امپراتوران روم · بهرام دوم و درباریان · سنگنگاره پیروزی بهرام دوم · سنگنگاره و نبشته کرتیر · آناهیتا و نرسی · نبرد هرمز دوم · نبرد شاپور دوم · سنگنگاره نیمهتمام آذرنرسه · صفحهٔ تراشیدهٔ بینقش
[نمایش]
ن • ب • و
ادبیات فارسی
ردهها: بناهابناهای تاریخی استان فارس نقش رستم
قس عربی
کعبة زرادشت هو نصب تذکاری دینی أخمینی ، مقابل نقش رستم التی یعود تاریخها إلى 2400 سنة. الموقع الأثری یقع بالقرب من مدینة شیراز ، عاصمة اقلیم محافظة فارس فی إیران وفی الشمال الغربی من برسیبولیس , هذا النصب المبهمة هی واحدة من العدید من الآثار الباقیة من الهندسة المعماریة الأخمینیة .
بنیت فی القرن الخامس قبل المیلاد أو الرابعة. عند سفح جرف مقدس، لا یزال المعبد فی منصبه على الأقل حتى القرن الثالث المیلادی، وربما حتى أسلمة بلاد فارس , کتبت هذه النقوش بثلاث لغات "الفارسیة الوسطی" و"البارتیة" و"الیونانیة" وتقع فی مکان "نقش رستم" القدیم الواقع فی "تخت جمشید" وتعتبر وثیقة تاریخیة معتبرة عن حروب شابور الأول، الملک الساسانی، مع ثلاثة امبراطورات للروم القدیمة؛ حروب شنتها الامبراطوریة الرومیة وأدت الی اعتقال قیصرها والریانوس علی ید الفرس بقیادة الملک الساسانی شابور الأول , هیکل لیست فی الواقع مزاراً زرادشتیاً ، ولا توجد تقاریر فی أی وقت مضى تأکدأنه کان محجا.
هذه المقالة بذرة تحتاج للنمو والتحسین؛ فساهم فی إثرائها بالمشارکة فی تحریرها.
تصنیف: عمارة القرن 5 ق م
قس انگلیسی
The Ka'ba-ye Zartosht (alt: Kaba-ye Zardusht, Kaba-ye Zardosht , Persian: کعبه زرتشت), meaning the "Cube of Zoroaster," is a 5th century B.C.E. Achaemenid-era tower-like construction at Naqsh-e Rustam, an archaeological site just northwest of Persepolis, Iran. This enigmatic structure is one of many surviving examples of the achaemenid architectural design.
Contents [show]
The name Ka'ba-ye Zartosht probably dates to the 14th century,[1] when many pre-Islamic sites were identified with figures and events of the Qur'ān or the Shāhnāme. The structure is not actually a Zoroastrian shrine, nor are there reports of it ever having been a pilgrimage site.
The structure, which is a copy of a sister building at Pasargadae,[2] was built either by Darius I (r. 521–486 BCE) when he moved to Persepolis, by Artaxerxes II (r. 404–358 BCE) or Artaxerxes III (r. 358–338 BCE). The building at Pasargadae is a few decades older. The wall surrounding the tower dates to Sassanid times.[1]
[edit]Physical attributes
Main article: Achaemenid architecture
The square tower is constructed of white limestone blocks, that - unlike those of the sister building - are held in place by iron cramps. Mortar was not used in its construction. Each side of the building is 7.25 m wide. The 12.5 m high structure has a slightly pyramidal roof and stands on a 1.5 m high three-stepped plinth. Each face of the building is decorated with slightly recessed false windows of black limestone.
The structure has one square inner chamber, 5.70 m high and 3.70 m wide, access to which is through a doorway with a decorated lintel in the upper half of the tower. The chamber once accessible by a flight of steps, only the lower half of which has survived. The 1.70 m wide and 1.90 m high door was of solid stone that was originally firmly closed but has since disappeared.
[edit]Purpose
Ka'ba-ye Zartosht (foreground,right) against the backdrop of Naqsh-e Rustam.
Descriptions at the place.
From a reference to fire altars in a Sassanid-era inscription on the building it was inferred[3] that the structure was once a fire altar, or perhaps as an eternal flame memorial to the emperors whose tombs are located a few meters away. This theory has however since been rejected since the lack of cross-ventilation would have soon choked the flame,[4] and in any case, the author of the inscription is unlikely to have known the purpose of the building seven centuries after its construction.[5]
A later opinion suggested that both it and its sister building were safety boxes for the "paraphernalia of rule".[2]
Today, scholars[1] consider the structure to be an Achaemenid royal tomb, and it has been observed by F. Weissbach and A. Demandt that both the Ka'ba-ye Zartosht and its sister building at Pasargadae "more closely correspond to the description of Cyrus the Great's tomb by Arrian (6.29) and Strabo (15.3.7) than does the monument in Pasargadae which is commonly attributed to this king."[1]
[edit]Inscriptions
The Sassanid-era wall surrounding the structure has four inscriptions dating to the 3rd century.
The trilingual inscription ('KZ') of Shapur I (241–272) is on the eastern (Middle Persian text), western (Parthian text) and southern (Greek text) walls. A Middle Persian inscription of the high priest Kartir — the 'KKZ' inscription — is below Shapur's on the eastern wall.
[edit]Inscription of Kartir in Ka'ba-ye Zartosht
1. And I, Kartir, the Magi-master (Magu-paiti = Mobed), have been shown to be of good service and loyal to the Yazads and Shahpuhr, King of Kings. For that service that I have rendered to the Yazads and Shahpuhr, King of Kings, Shahpuhr gave me authority and power in matters of the divine services at court and in kingdom after kingdom, place after place, throughout the whole empire in the magus-estate. And by the command of Shahpuhr, (2) King of Kings, and the provision of the Yazads and the King of Kings in kingdom after kingdom, place after place, many divine services in magnificence and many Warharan fires were established, and many magi became happy and prosperous, and many fires and magi were imperially installed. And Ahura Mazda and the Yazads attained great profit, while great confusion resulted for Ahriman and the devs. And for these many fires and services which are in the writing on my position thus in manner (3) Shahpuhr, King of Kings, made a testamentary instruction to the heir apparent: "Let this house be your foundation, and as you may know, that for the Yazads and us was well done, so let be done!" And in imperial documents and records that were made at that time under Shahpuhr, King of Kings, at court and throughout the whole empire in place after place, in those records it is written: "Kartir, the Herbed." And then Shahpuhr, King of Kings, to the deities' (4) throne died.
Then his son Hormizd, King of Kings, rose over the empire. And Hormizd, King of Kings, conferred on me miter and cincture and created for me a higher rank and dignity, and at court and in kingdom after kingdom, place after place, throughout the whole empire he gave me more authority and power in matters of the divine services, and created for me the title "Kartir, Ahura Mazda's magus-master" after the name of Ahura Mazda, the Deity. And thereupon in kingdom after kingdom, place after (5) place, many divine services were performed in magnificence, and many Warharan fires were established, and many magi became happy and prosperous, and many fires and magi were imperially installed. And in imperial documents and records which at that time under Hormizd, King of Kings, at court and throughout the whole empire in place after place were made, in those this was recorded: "Kartir, Ahura Mazda's magus-master." And then Hormizd, King of Kings, to the deities' throne died.
6. Then Varahran, King of Kings, son of Shahpuhr, King of Kings, and brother of Hormizd, King of Kings, rose over the empire. And Varahran, King of Kings, also held me in high honor and dignity and at court and in kingdom after kingdom, place after place, gave me authority and power for divine services of every sort. And thereupon in kingdom after kingdom, place after place, many divine services were performed in magnificence and many Warharan fires were established, and many magi became happy (7) and prosperous, and many fires and magi were imperially installed. And in documents and imperial rescripts and records which were made at that time under Varahran, King of Kings, in those also this was recorded: "Kartir, Ahura Mazda's magus-master." And then Varahran, King of Kings, son of Shahpuhr, to the deities' throne died.
Then Varahran, King of Kings, son of Varahran, who in the empire is devout and sincere and faithful (to his promises) and well behaved and beneficent, rose over the empire. And by the grace of Ahura Mazda and the Yazads and for his own (8) soul's sake he made my position of superior rank and dignity in the empire, and he conferred upon me the rank and dignity of the grandees, and at court and in kingdom after kingdom, place after place, throughout the whole empire for the divine services he gave me more authority and power than as I had before, and he made me magus-master and judge for the whole empire, and he made me master of ceremonies and powerful overlord at the fire of Anahid-Ardashir and Anahid, the Lady at Istakhr. And they created for me the title "Kartir, (9) Varahran's Soul-savior, Ahura Mazda's Magus-master."
And in kingdom after kingdom and place after place throughout the whole empire the services of Ahura Mazda and the Yazads became preeminent, and great dignity came to the Mazdayasnian religion and the magi in the empire, and the Yazads and water and fire and small cattle in the empire attained great satisfaction, while Ahriman and the devs were punished and rebuked, and the teachings of Ahriman and the devs departed from the empire and were abandoned. And Jews, Sramans (Buddhists), (10) Brahmins, Nasoreans (Orthodox Christians), (Gnostic) Christians, Maktak (Baptisers), and Zandiks (Manichaeans) in the empire were smitten, and destruction of idols and scattering of the stores of the devs and god-seats and nests was abandoned. And in kingdom after kingdom and place after place many divine services in magnificence and many Warharan fires were established, and many magi became happy and prosperous, and many fires and magi were imperially installed. And in documents and imperial rescripts and records, under Varahran, King of Kings, son of Varahran, (11) which were made, in was recorded, "Kartir, Varahran's Soul-Savior, Ahura Mazda's Magus-master."
And from earliest times onward for the sake of the Yazads and noble lords and for my own soul's sake, I, Kartir, saw much trouble and toil. And I made prosperous many fires and magi in the empire of Iran. And I also, by command of the King of Kings, put in order those magi and fires which were for the territory outside Iran, wherever the horses and men of the King of Kings arrived—the city of Antioch and the country of Syria (12) and what is beyond Syria, the city of Tarsus and the country of Cilicia and what is beyond Cilicia, the city of Caesarea and from the country of Cappadocia to Galatia, and the country of Armenian and Georgia, and Albania, and from Balaskan to the Alans' pass. And Shahpuhr, King of Kings, with his own horses and men visited with pillaging, firing, and havoc. (13) But I did not allow damage and pillaging, and whatsoever pillaging had been made by any person, those things I had taken away and returned to their own country.
And I made prominent and reverend the Mazdayasnian religion and magi who were correct within the empire, while heretical and unstable men, who within the magus-estate in matters of the Mazdayasnian religion and divine services did not observe orders, these I punished with corporal punishment (14), and I rebuked them and made of good odor. And I established many fires and magi, and executed imperial documents. And by the provision of the Yazads and the King of Kings and by my efforts many Warharan fires were established in the empire of Iran, and many kin marriages were made, and many people who had become unfaithful (to their vows), became faithful again. There were also many who had come to follow the doctrines of the devs, and by my efforts they forsook those doctrines of the devs and accepted instead the doctrines of (15) the Yazads. And many ltps'ks [1] were held. And much consideration of religion of various kinds and other divine services also became very magnificent and superior, which are not written in this inscription for lack of space.
And by me for my own house also in place after place many Warharan fires were established, and for those many fires that I established for my own house I offered for every feast, feast after feast, 1133 ltps'ks (16), and that makes for 1 year 6798 ltps'ks. And for my own house I created other divine services also, of various kinds, which, if they were written in this inscription, would have become too much.
I wrote this inscription so that in the future anyone who sees imperial records or documents or other (17) inscriptions will know that I am that Kartir who under Shahpuhr, King of Kings, was entitled "Kartir, the priestly school master," and under Hormizd, King of Kings and Varahran, (18) King of Kings, I was entitled "Kartir, Ahura Mazda's magus-master," and under Varahran, King of Kings, son of Varahran, I was entitled "Kartir, Varahran's Soul-savior, Ahura Mazda's magus-master." And whoever may see or read this inscription, may that one be to the Yazads and noble lords and himself devout and sincere, that one (just) so, as I (19) have been, in order to attain good fame and fortune for this bone-endowed body, and salvation for the soul.
[edit]References and bibliography
^ a b c d Gropp 2004.
^ a b Frye 1974, p. 386.
^ Herzfeld 1935, pp. 35–37.
^ Boyce 1975, p. 458.
^ Goldman 1965, p. 306.
Boyce, Mary (1975), "On the Zoroastrian Temple Cult of Fire", Journal of the American Oriental Society 95 (3): 454–465, doi:10.2307/599356
Frye, Richard N. (1974), "Persepolis Again", Journal of Near Eastern Studies 33 (4): 383–386, doi:10.1086/372376
Gropp, Gerd (2004), "Ka'ba-ye Zardošt", Encyclopaedia Iranica, OT 7, New York: iranica.com
Goldman, Bernard (1965), "Persian Fire Temples or Tombs?", Journal of Near Eastern Studies 24 (4): 305–308, doi:10.1086/371824
Herzfeld, Ernst (1935), Archaeological History of Iran, London: H. Milford/OUP
http://www.avesta.org/pahlavi/kz.html
[edit]External links
Wikimedia Commons has media related to: Ka'ba-ye Zartosht
A guided tour of Ka'ba-ye Zartosht, YouTube (1 min 34 sec).
Coordinates: Click the blue globe to open an interactive map.29°59′18″N 52°52′26″E
[hide] v t e
Fars Province, Iran
Capital
Shiraz
Counties (A-K)
and cities
Abadeh County
Abadeh Bahman Izadkhvast Soghad Surmaq
Arsanjan County
Arsanjan
Bavanat County
Surian Korehi
Darab County
Darab Jannat Shahr
Eqlid County
Eqlid Sedeh
Estahban County
Estahban Ij Roniz
Farashband County
Farashband Dehram Nujin
Fasa County
Fasa Now Bandegan Sheshdeh Zahedshahr
Firuzabad County
Firuzabad Meymand
Gerash County
Gerash Arad
Jahrom County
Jahrom Bab Anar Duzeh Qotbabad
Kavar County
Kavar
Kazerun County
Kazerun Baladeh Khesht Konartakhteh Nowdan Qaemiyeh
Kharameh County
Kharameh
Khonj County
Khonj
Khorrambid County
Safashahr Qaderabad
Counties (L-Z)
and cities
Lamerd County
Lamerd Ahel Ala-e Marvdasht Eshkanan
Larestan County
Lar Beyram Banaruiyeh Evaz Fishvar Juyom Khur Latifi
Mamasani County
Nurabad Khumeh Zar
Marvdasht County
Marvdasht Kamfiruz Ramjerd Seyyedan
Mohr County
Mohr Asir Galleh Dar Varavi
Neyriz County
Neyriz Abadeh Tashk Meshkan Qatruyeh
Pasargad County
Saadat Shahr
Qir and Karzin County
Qir Efzar Karzin
Rostam County
Masiri
Sarvestan County
Sarvestan Khavaran Koohenjan
Sepidan County
Ardakan Beyza Hamashahr
Shiraz County
Shiraz Darian Lapui Zarqan
Zarrin Dasht County
Hajjiabad Dowbaran Shahr-e Pir
Landmarks
Afif-Abad Garden Amir's dam Arg of Karim Khan Barmdelak lagoon Bishapur Delgosha Garden Eram Garden Estakhr Ghal'eh Dokhtar Ka'ba-ye Zartosht Kazerun fire temple Lake Parishan Naqsh-e Rajab Naqsh-e Rustam Palace of Ardashir Pars museum Pasargadae Persepolis Qavam House Qur'an Gate Saadi's mausoleum Sarvestan Sassanian palace Shah Cheragh Colossal Statue of Shapur I in Shapur cave Tangeh Bolaghi Hāfezieh Tounbbot Vakil Bath Vakil Bazaar Vakil Mosque
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)
Submit ratings
Categories: Marvdasht complex5th-century BC architecturePersian inscriptionsRoman-era Greek inscriptionsSassanid architectureNaqsh-e RustamAchaemenid Empire
قس روسی
Кааба Зороастра (перс. کعبه زرتشت, «куб Заратустры») — архитектурное сооружение (англ.)русск. ахеменидского периода в форме башни, расположенное в археологической зоне Накше-Рустам, датируемое V веком до н.э. Оригинальные название и назначение сооружение не известно. Вероятно, своё название оно получило в XIV веке, когда руины по всей Персии связывались с различными зороастрийскими и мусульманскими именами. Европейским исследователям здание известно с XVII века, когда его посетили и описали в своих путевых заметках Жан Шарден (англ.)русск., Корнелис де Брюин и Энгельберт Кемпфер. Современное изучение памятника началось Эриком Ф. Шмидтом и было продолжено Дэвидом Стронахом (англ.)русск., который сравнивал его с практически идентичной, хотя и гораздо хуже сохранившейся «тюрьмой Соломона» (Zendān-e Solaymān).
Содержание [показать]
[править]Физические характеристики
Куб расположен в западной части Накше-Рустам и ориентирован на север. Здание квадратное в плане и сложено из блоков белого известняка, соединённых без раствора железными скобами. Длина стены 7.25 метра, высота 12.5 метров, а вместе с трёхступенчатым постаментом общая высота достигает 14 метров. Внутри расположена единственная комната со стороной 3.7 метра и высотой 5.7 метра, в которую ведёт дверь размером 1.90 на 1.70 метра. К неё ведёт лестница, верхняя часть кладки которой разрушена, зато нижняя хорошо сохранилась. Начиная с высоты трёх метров фасады украшены 15 рядами (16 на северной стене) мелких и узких прямоугольных выемок.
Дополнительно, на всех стенах, кроме северной, на высоте комнаты расположены три пары фальшивых окон. Оригинальные каменные двери не сохранились, однако сохранилась часть дверей «тюрьмы Соломона».
[править]Назначение
Кааба Зороастра на фоне Накше-Рустама.
Исследователя выдвигались различные версии назначения здания — храм огня, архив или мавзолей. В 1983 году Хелен Сансизи Веерденбург (англ.)русск. выдвинула гипотезу, что оба строения были воздвигнуты в честь коронации Дария I. Существует также версия, что куб в сасанидский период использовался как усыпальница Шапура I и последующих членов династии, однако надписи Накше-Рустама не дают этому подтверждения.
Отсутствие следов дыма на стенах здания делает маловероятной гипотезу о том, что оно когда-то было храмом огня. Интерпретация одного из слов надписи KKZ позволило сделать предположение, что здесь мог располагаться архив, в котором хранился кодекс Авесты, однако последующие лингвистические исследования это предположение не подтвердили.
Большинство исследователей согласны с тем, что здесь находилась гробница ахеменидских царей и указывают на сходство с соответствующими сооружениями Урарту.
[править]Надписи
На здании высечены надписи, являющиеся важнейшими источниками для изучения истории государства Сасанидов III века — трёхязычная надпись Шапура I и надпись зороастрийского священника Картира (англ.)русск..
[править]Ссылки
Надпись Картира на “Каабе Зороастра” в Накш-и Рустаме
Gerd Gropp KAʿBA-YE ZARDOŠT. Encyclopædia Iranica (15.9.2009). Архивировано из первоисточника 14 мая 2012. Проверено 10 июля 2011.
Координаты: 29°59′18.38″ с. ш. 52°52′26.22″ в. д. (G) (O)
Показать географическую карту
Категории: Всемирное наследие в ИранеАрхитектура ИранаСасанидская империяАрхеологические объекты в Иране
قس اسپانیائی
El Ka'ba-i Zartosht (en persa کعبه زرتشتalt: Kaba-i Zardusht, Kaba-ye Zardosht), que significa el "Cubo de Zoroastro", es un edificio de época aqueménida del siglo V a. C. en Naqsh-e Rostam, un sitio arqueológico justo al noroeste de Persépolis, Irán. Está situado en las proximidades de la ciudad de Shiraz, la capital de la provincia iraní de Fars.
La estructura, que es copia de un edificio de Pasargadas, fue construido por Darío I, o por Artajerjes II o Artajerjes III). En opinión de Frye "La intención era la misma [de la de su edificio hermano], es decir, construir una caja de seguridad para la parafernalia del reinado en las inmediaciones de Persépolis como había sido hecho en Pasargadas". Es una torre de piedra que formaba parte de un conjunto más vasto construido en adobe, que no ha subsistido.
De una referencia en una inscripción en altares de fuego de época sasánida en el edificio ha sido inferido que la estructura fue una vez un altar de fuego, o quizás un monumento conmemorativo con una llama eterna a los emperadores, cuyas tumbas están ubicadas algunos metros más allá. Esto es, sin embargo, muy improbable dado que la falta de ventilación de costado habría ahogado enseguida la llama, y en todo caso, el escritor de la inscripción es poco probable que hubiera sabido el propósito del edificio siete siglos después de su construcción.
[editar]Véase también
Naqsh-e Rustam
autores de las inscripciones de Ka'ba-i Zartosht:
Sapor I
Kartir
[editar]Enlaces externos
Wikimedia Commons alberga contenido multimedia sobre Ka'ba-i-Zartosht.
Fotografías de the Ka'ba-i Zartosht (en Persia) (en inglés)
Modelo Tridimensional en Google Earth
Gerd Gropp, Ka'ba-ye Zartosht (en inglés)
Coordenadas: 29°59′18″N 52°52′26″E (mapa)
Ver las calificaciones de la página
Evalúa este artículo
¿Qué es esto?
Confiable
Objetivo
Completo
Bien escrito
Estoy muy bien informado sobre este tema (opcional)
Enviar calificaciones
Categorías: Yacimientos arqueológicos de IránDinastía aqueménidaZoroastrismo
قس فرانسه
Ka'ba-ye Zartosht (en persan : کعبه زرتشت, la Ka'ba de Zoroastre), est un monument religieux achéménide, situé dans le site archéologique de Naqsh-e Rostam, qui remonterait à 2400 ans. Il est situé à proximité de la ville de Shiraz, la capitale de la province du Fars, en Iran. C'est une tour en pierre qui faisait partie d'un ensemble plus vaste en brique crue, aujourd'hui disparu.
Édifié au ve ou au ive siècle av. J.-C. au pied d'une falaise sacrée, ce temple est demeuré en fonction au moins jusqu'au IIIe siècle de notre ère, peut-être même jusqu'à l'islamisation de la Perse. Vers 270 le roi sassanide Shapur Ier a fait graver sur un de ses murs une inscription trilingue (grec, pehlevi parthe, pehlevi sassanide) résumant les hauts-faits de son règne, qu'on appelle les Res Gestae Divi Saporis.
Bibliographie[modifier]
(en) Gerd Gropp, « Ka'ba-ye Zardosht », dans Encyclopædia Iranica en ligne
Portail de l’archéologie Portail de l’Iran
Catégories : Site archéologique d'IranEmpire achéménide
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
کتیبهٔ کرتیر در کعبه زرتشت در زیر تحریر کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت نگاشته شده است. در این قسمت کتیبهٔ شاپور در سطح بالاتری از دیوار کنده شده بوده و...
من مزدیسن،بغ شاپور،شاهنشاه ایران و انیران که چهر(نژاد)از ایزدان،پور مزدیسن،بغ اردشیر شاهنشاه ایران که چهر از ایزدان پورِ پور(نوه)بغ بابک شاه]است[.خداو...