گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کار نویسه گردانی: KAR کار. (اِخ ) ۞ الفونس ، ادیب فرانسوی متولد در پاریس نویسنده ٔ انتقادی و مطایبه ای (1890 - 1808). مؤلف کتاب : «زیر درختان زیزفون ۞ » و رسالات ماهیانه ٔ «زنبورها» ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی ناآزمودگی کار ناآزمودگی کار. [ زِ / زْ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) کارناآزمودگی . بی تجربگی . نامجرب بودن . نداشتن مهارت : غِرَّة و غرارَة؛ ناآزمودگی کار. (منتهی الا... کار بازگذاشتن کار بازگذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تسلیم کاری به کسی . محول کردن کار به کسی : کار خود گر به خدا بازگذاری حافظای بسا عیش که با بخت خدا... کار بازافتادن کار بازافتادن . [اُ دَ ] (مص مرکب ) انفساخ . (لغت ابوالفضل بیهقی ). بن کار خوردن بن کار خوردن . [ ب ُ ن ِ خُوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از اندیشه نمودن بجهت عاقبت و انتها و پایان کار باشد. (برهان ) (آنندراج ) (رشیدی )... سر کار گذاشتن در فرهنگ کوچه -بازار یعنی کسی را به هیچ و پوچ مشغول و گرفتار کردن، دنبال نخود سیاه فرستادن مشغول کردن شخص با کار بیهوده به صورتی که خود از بیهودگی ... از کار افتادن خراب شُدن (دستگاه الکتریکی)، بی ثمر شُدن از کار افتاده این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. کار بالا گرفتن کار بالا گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رونق و نظام گرفتن کار. (آنندراج ). گرم شدن بازار : شدم عاشق به بالای بلندش که کار عاشقان بالا گ... کار محکم کردن کار محکم کردن . [ م ُ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استوار کردن آن . محکم کاری کردن . ابرام . (ترجمان القرآن ) : گرفتم عقل محکم کرد کار خویش را صائ... کار سخت گرفتن کار سخت گرفتن . [ س َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از سخت و دشوار گردانیدن آن : چون لب جو سخت گیرد کار بر هر کس جهان از برای آب خوردن با... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ صفحه ۳۰ از ۳۶ ۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود