کارنو
نویسه گردانی:
KARNW
کارنو. (اِ) ضربه چی . آن زارع که بیش از سایرین زراعت داشته و حاصل آورده .
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کارنو. [ ن ُ ] (اِخ ) ۞ (سادی ) فرزند «هیپولیت ». مهندس و رجل سیاسی ، متولد درلیموژ ۞ به سال 1837 م . منتخب ریاست جمهوری به سال 1887. وی ...
کارنو. [ ن ُ ] (اِخ ) ۞ لازار. کنوانسیونل فرانسوی ، متولد در نوله ۞ . وی دانشمندی ریاضی دان و از واضعین علم هندسه ٔ جدید و عضو کمیته ٔ نجات ...
کار نو. [ رِ ن َ /نُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عملی تازه . اُحدوثه .