گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کاری نویسه گردانی: KARY کاری . (اِخ ) ۞ رجوع به کاریا و کاریه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه واژه معنی غال کاری غال کاری . (حامص مرکب ) در تداول عامه به معنی تجزیه ٔ طلا از خاک و چیزهای دیگر بکار میرود. فحش کاری فحش کاری . [ ف ُ ] (حامص مرکب ) به یکدیگر دشنام گفتن ، و بیشتر بصورت «فحش و فحش کاری » به کار رود. بیت کاری بیت کاری (Bēt-Kari، به معنی خانهٔ مهاجران) نام یکی از ایالات آشوریان در سرزمین ماد به مرکزیت کار-کاشی بود. این ایالت به احتمال زیاد در سال ۷۱۰ پیش از ... بدل کاری بدل کاری. پیشه بدلکار . انجام کارهای نمایشی خطرناک در فیلمها و نماهنگها به جای هنرپیشه اصلی. بدلکاری شامل کارهایی مانند پریدن از بلندی، هواپیما و ... دغل کاری دغل کاری. [دَ غَ]. (حا. مص. ص. مرکب). عمل دغل کار. حیله بازی و مکاری، دغلبازی. ناراستی، نادرستی، حقه بازی، دَغا پیشگی. چائی کاری چائی کاری . (حامص مرکب ) رجوع به «چای کاری » شود. خرده کاری خرده کاری . [ خ ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) نازک کاری . (آنندراج ). ریزه کاری : بزرگ امّید هم در خرده کاری ز لب میکرد هر دم شهدباری . ناصرخسرو.هرکه ... خاتم کاری خاتم کاری .[ ت َ ] (حامص مرکب ) نشاندن استخوان در چوب با نقش ونگار. خاتم سازی . رجوع به خاتم بندی و خاتم سازی شود : آسوریها در صنایع دیگر ما... رنده کاری رنده کاری . [ رَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) کار و عمل رنده کار. شغل و پیشه ٔ رنده کار. رجوع به رنده کار شود. خلاف کاری خلاف کاری . [ خ ِ /خ َ ] (حامص مرکب ) عمل گناهکار. عمل خاطی . عمل خلافکار. || ضد سازگاری . (یادداشت بخط مؤلف ):بر وفق چنین خلاف کاری تسلیم ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۷ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود