اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کاغذین جامه

نویسه گردانی: KAḠḎYN JAMH
کاغذین جامه . [ غ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از عجز و بیچارگی باشد. (برهان ) (انجمن آرا). درماندگی . (ناظم الاطباء). || تظلم . (برهان ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). کاغذی جامه . جامه ٔ کاغذی . کاغذین جامه ای بوده از کاغذ که متظلم میپوشید و نزد حاکم میشد و او درمی یافت که وی دادخواه است و به دادش میرسید. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). جامه ٔ کاغذ که فریادیان پوشند و در قدیم رسم بوده . (آنندراج از بهار عجم ).
حاسدانم چون هدف بین کاغذین جامه که من
تیر شحنه از پی امن شبان آورده ام .

خاقانی .


کاغذین جامه هدف وار علی اﷲ زنیم
تا به تیر سحری دست قدر بربندیم .

خاقانی .


کاغذین جامه به خونابه بشویم که فلک
رهنمونیم بپای علم داد نکرد.

حافظ.


رجوع به کاغذین پیرهن شود.
- کاغذین جامه پوشیدن ؛ دادخواه شدن و تظلم کردن :
کاغذین جامه بپوشید و بدرگاه آمد
زاده ٔ خاطر من تا بدهی داد مرا.

کمال اسماعیل .


رجوع به فرهنگ انجمن آرا ذیل کاغذین جامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
جامه ٔ کاغذین . [ م َ / م ِ ی ِ غ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )جامه ای که از کاغذ سازند. مرحوم دهخدا در امثال و حکم آورده اند: چنانکه از اشعار ذی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.