کافوری
نویسه گردانی:
KAFWRY
کافوری . (اِخ ) یحیی بن عبدالملک بن احمدبن شعیب کافوری حلبی مکنی به ابوزکریا. او در سال 476 هَ .ق . در حلب متولد شد و با شیخ حماد مصاحبت و ملازمت داشت و از ابوحسین بن طیوری و غیره حدیث شنید و ابوسعد سمعانی از وی سماع حدیث کرد. (لباب الانساب ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
کافوری . (ص نسبی ) منسوب است به کافور که نوعی عطر است . || فروشنده ٔ کافور. (انساب سمعانی ). || هرچیز خالص و صاف بسیار سفید. (ناظم الاطب...
طبع کافوری . [ طَ ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از مزاج سرد و خشک باشد. (برهان ). || کنایه از طبع سوداوی . (آنندراج ). || کنایه از مرد...
چادر کافوری . [ دَ / دُ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از سفیدی صبح صادق باشد. (برهان ). کنایه از سپیدی صبح و روشنایی آفتاب . (آنندراج ).
اشهب کافوری . [ اَ هََ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از رنگهای اسب است ، و آن چنانست که به سپیدی (اسب ) موی سیاه درآمیزد ولی زمینه ٔ بدن آ...