اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کالیده موی

نویسه گردانی: KALYDH MWY
کالیده موی . [ دَ / دِ ] (ص مرکب ) شَعَث .اشعث . شعثاء. آشفته و ژولیده موی : رسول علیه السلام اشعث و اغبر و کالیده موی و گردناک ... (تفسیرابوالفتوح رازی ج 2 ص 191). رسول صلوات اﷲ علیه چنین کالیده موی گردزده می آید و ما جامه ها درپوشیم . (تفسیر ابوالفتوح رازی ). و او مردی بود سیاه و کالیده موی ، مویها در هوا شده . (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 2 ص 605).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
موی کالیده . [ دَ/ دِ ] (ن مف مرکب ) آشفته موی . پریشان موی . که موی ژولیده و پریشان دارد. (از یادداشت مؤلف ) : از این خفرقی موی کالیده ای بد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.