گفتگو درباره واژه گزارش تخلف موی کالیده نویسه گردانی: MWY KALYDH موی کالیده . [ دَ/ دِ ] (ن مف مرکب ) آشفته موی . پریشان موی . که موی ژولیده و پریشان دارد. (از یادداشت مؤلف ) : از این خفرقی موی کالیده ای بدی ، سرکه بر روی مالیده ای .سعدی (بوستان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی کالیده موی کالیده موی . [ دَ / دِ ] (ص مرکب ) شَعَث .اشعث . شعثاء. آشفته و ژولیده موی : رسول علیه السلام اشعث و اغبر و کالیده موی و گردناک ... (تفسیرابوا... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود