گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کامل نویسه گردانی: KAML کامل . [ م ِ ] (اِخ ) بهاءالدوله عبداﷲخان از نواب هند و بیت زیر از اوست :گذشت عمر که گرد سر تو میگردم هنوز گردش من گرد خاطر تو نگشت .(قاموس الاعلام ترکی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی کامل کامل . [ م ِ ](ع ص ) تمام . ج ، کَمَلَة. یقال هو کامل و هم کملة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسم فاعل ۞ بمعنی تمام . (از اقرب الموارد). کَمَ... کامل کامل . [ م ِ ] (اِخ ) نام اسب میمون بن موسی مری . || نام اسب قادبن منذر ضبی . || نام اسب هلقام کلبی . || نام اسب خوفران بن شریف . |... کامل کامل . [ م ِ ] (اِخ ) الملک الکامل الاول (637 هَ .ق .). رجوع به محمد صاحب مصر در این لغت نامه و معجم الانساب ج 1 ص 151 شود. کامل کامل . [ م ِ ] (اِخ ) (الملک ...) ابوبکر محمدبن عبداﷲ (682هَ .ق .). (معجم الانساب ج 1 ص 154). رجوع به ابوبکر و محمدبن عبداﷲ شود. کامل کامل . [ م ِ ] (اِخ ) پنجمین سلطان از سلاطین سلسله ٔ ایوبی و برادرزاده ٔ سلطان صلاح الدین معروف که در سال 615 جانشین پدر خود ملک عادل گردی... کامل کامل . [ م ِ ] (اِخ ) ملک شعبان .فرزند ملک ناصر هفدهمین تن از غلامان ترک که در مصر حکومت میکردند. در تاریخ 746 هَ .ق . جانشین برادر خودملک ص... کامل کامل .[ م ِ ] (اِخ ) از اهالی مضافات لکهنو است . سمت منشیگری انگلیسیان را داشت . در سال 1226 وفات کرده است . کامل کامل . [ م ِ ] (اِخ ) اباصالح بن مظفر. او کسی است که ابومسلم پس از تسخیر بلاد خراسان او را مأمور وصول خراج و متصدی بیت المال نمود. رجوع ب... کامل کامل . [ م ِ ] (اِخ ) (افندی ) صدقی . او راست : «النبذالعلمیة والفکاهات الادبیة» که با همکاری عبدالواحد افندی حمدی آن را فراهم کرد. سرآغاز آن م... کامل کامل . [ م ِ] (اِخ ) (افندی ) قبطی . او راست : «اتحاف اریاب العرفان بتعریب سیرالهةالیونان » که به سال 1883 م . در مطبعه ٔ «الوطن » بچاپ رسید. (... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود