گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کامل نویسه گردانی: KAML کامل . [ م ِ ](اِخ ) شیرازی ، از شعرای شیراز و بیت زیر از اوست :مدار گرمی بازار ما بغمزه ٔ تست دمی که چشم تو خفته ست بخت ما خفته ست .(قاموس الاعلام ترکی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی کامل کامل . [ م ِ ] (اِخ ) الملک ... صاحب میافارقین . رجوع به الملک الکامل و محمدبن غازی شود. کامل کامل . [ م ِ ] (اِخ ) محمد... الخلعی . موسیقی دان مصری . «موسیقی شرقی » و «نیل الامانی فی ضروب الاغانی » از تألیفات اوست . صدای دلکشی داشت و ع... کامل کامل . [ م ِ ] (اِخ ) (ملک ...) ناصرالدین محمدبن عادل . رجوع به ابوبکر محمدبن ایوب و ص 60 و 61 و 152 نقودالعربیه شود. کامل آزگار، رسا، پـُروَند، رساوند کامل پارُن، دُوکان، اُسپُور، وَسپور(پهلوی)؛ آرَسته (برهان)، رِسا (بهروز)، پُر، بیآک (= بیعیب)، هَرویسپ، درست؛ کامل بیکاست کامل این واژه تازى (اربى) است و برابر پارسى آن اینهاست: اُسپور Ospur (پهلوى: کامل ، تمام ، صاحب کمال- در پهلوى اُسپوردن Ospurdan : کامل-تکمیل-تمام-مرتب کرد... کامل بک کامل بک . [ م ِ ب َ ] (اِخ ) از شعرای متأخر عثمانی برادر فاضل بک و نوه ٔ طاهر عمر است ... به سن جوانی بدرود حیات گفت . (از قاموس الاعلام ترکی... کامل عقل کامل عقل . [ م ِ ع َ ] (ص مرکب ) کامل العقل . رجوع به کامل العقل در همین لغت نامه شود : دستوروزراء کامل عقل و منشور حکماء صاحب تجربه را منسو... فیض کامل این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۸ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود