گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کبیر نویسه گردانی: KBYR کبیر. [ ک َ ] (اِ) کهور. غاف . (یادداشت مؤلف ). رجوع به غاف وکهور شود. || (در برازجان ) نام نوعی درخت است ۞ . (یادداشت مؤلف ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی اعشی کبیر اعشی کبیر. [ اَ شا ک َ] (اِخ ) همان شاعر معروف عرب موسوم به میمون بن قیس است . دیوان او را ابوسعید سکري و ابوعمرو شیبانی و اصمعی و ابن الس... بارس کبیر بارس کبیر. [ س ِ ک َ ] (اِخ ) همان بارس باشد. رجوع به بارس و احوال و اشعار رودکی ج 1 صص 386-387 شود. جعده ٔ کبیر جعده ٔ کبیر. [ ج َ دَ ی ِ ک َ ] (اِ مرکب ) جعده ٔ بستانی . رجوع به جعدة شود. لبلاب کبیر لبلاب کبیر. [ ل َ لا ب ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ قسوس . حبل المساکین . لبلاب بزرگ . رجوع به لبلاب شود: عصاره لبلاب بزرگ اندر بینی ... تریاق کبیر تریاق کبیر. [ ت َ / ت ِرْ ق ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) معجونی است مرکب از هفتاد ادویه و این را تریاق فاروق نیز گویند. دافع جمیع زهرها و ... جاودان کبیر جاودان کبیر. [ وِ ن ِ ک َ ] (اِخ ) ۞ جاودان نامه سومین اثر فضل اﷲ حروفی است و از کتب مقدسه ٔ حروفیه بشمار است . رجوع به حروفیه در همین لغ... برتانی کبیر برتانی کبیر. [ ب ِ رِ ی ِ ک َ ] (اِخ ) بریتانیای کبیر. رجوع به بریتانیا شود. برتمان کبیر برتمان کبیر. [ ب ُ ت ُ ن ِ ک َ ] (اِخ ) ۞ بندری است به اسپانیا. و رجوع به الحلل السندسیة ص 112 شود. اشتقاق کبیر اشتقاق کبیر. [ اِ ت ِ ق ِ ک َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشتقاق کبیر آن است که دو کلمه در حروف با هم متحد باشند ولی در ترتیب موافق نباشند، م... اطریفل کبیر اطریفل کبیر. [ اِ ف َ / ف ِ / ف ُ ل ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اطریفل بزرگ شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود