کرثی
نویسه گردانی:
KRṮY
کرثی ٔ. [ ک ِ ث ِءْ ] (ع اِ) ابر بلند رفته ٔ برهم نشسته . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ابر مرتفع متراکم . (از اقرب الموارد). || پوست بیرون بیضه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پوست بیرون تخم مرغ . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
کرسی شش گوشه ، استعاره است از عالم وجود غیر مجرد که دارای شش جهت است. بالا پایین چپ راست جلو عقب.. عالم ذی جغرافیا...مقابل با عالم مجردات. عالمی که هو...
کرسی نشاندن . [ ک ُ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) نصب کردن کرسی .- به کرسی نشاندن ِ گفته ؛ قبولاندن آن . مدلل ساختن آن : نوای راستی سرمایه ٔ صاحب ...