اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرم

نویسه گردانی: KRM
کرم . [ ک ِ رِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ از موادی است که در آرایش و زیبائی به کار می رود و عبارت است از مخلوط یک یا چندماده ٔ معطر همراه با گردهای زیبایی که در چربی خوک ۞ یا وازلین و یا چربی پشم ۞ کاملاً ممزوج شده و بصورت نوعی پماد درآمده است که منحصراً به مصرف آرایش و زیبایی می رسد و بیشتر برای نرم کردن و خوشبو کردن و خوشرنگ کردن دست و صورت به کار می رود. (فرهنگ فارسی معین ). || رنگ سفید مایل به زردی به مناسبت رنگ کرم (خامه ). نخودی . (فرهنگ فارسی معین ). || چربی حاصل از شیر که سه تا چهار درصد شیر را تشکیل می دهد و از آن کره سازند. خامه . || بطور معمول خوردنی که از شیر و تخم مرغ و کره سازند و غالباً پس از غذا بعنوان دسر مصرف کنند. (لاروس ). || قسمی دسر فرنگی که انواع دارد: کرم بادامی ، کرم پات سیر و کرم قالبی . (از فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
کرم . [ ک ِ ] (اِ) هر حشره ٔ بری یا مائی و بحری را که به درازی گراید گویند و بغیر آن هم گاه اطلاق کنند. اسم انواعی از حشرات خرد و درشت غ...
کرم . [ ک َ رَ ] (ع اِمص ) جوانمردی . مردمی . عزیزی . ضد لؤم . (ناظم الاطباء). جوانمردی و همت باشد. (برهان ). مروت وسخاوت و عزیزی و بزرگواری ....
کرم . [ ک َ رَ ] (ع مص ) کرامة. کرمة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مکرماً. (ناظم الاطباء). نفیس گردیدن و باعزت شدن . (از اقرب الموارد) (ناظم...
کرم ا. [ ک َ رَ م ُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 420 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ...
کرم کش . [ ک ِ ک ُ ] (نف مرکب ) ۞ کرم کشنده . کشنده ٔ کرم . قاتل الدود. قاتل الدیدان . هر یک از داروها که کرم روده کشد. (یادداشت مؤلف ).
کرم کشی . [ ک ِ ک ُ ] (حامص مرکب ) کشتن کرم . || دست بازی . ملاعبه .ملاعبه با کمی بی شرمی و بی حفاظی . (یادداشت مؤلف ).- کرم کشی کردن ؛ مل...
کرم دار. [ ک َ رَ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ کرم . که صاحب کرم است : کرم داران عالم را درم نیست درم داران عالم را کرم نیست ۞ .سعدی .
کرم زده . [ ک ِ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مُسَوَّس . مُدَوَّ. کرمو. کرم خورده . (یادداشت مؤلف ).
تنگ کرم . [ ت َ ک َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان رونیز جنگل است که در بخش حومه ٔ شهرستان فسا واقع است و 403 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
خیط کرم . [ طِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چفته ٔ درخت مو. ج ، خیوط کرم . (یادداشت مؤلف ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۸ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.