اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرم

نویسه گردانی: KRM
کرم . [ ک ِ رِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ از موادی است که در آرایش و زیبائی به کار می رود و عبارت است از مخلوط یک یا چندماده ٔ معطر همراه با گردهای زیبایی که در چربی خوک ۞ یا وازلین و یا چربی پشم ۞ کاملاً ممزوج شده و بصورت نوعی پماد درآمده است که منحصراً به مصرف آرایش و زیبایی می رسد و بیشتر برای نرم کردن و خوشبو کردن و خوشرنگ کردن دست و صورت به کار می رود. (فرهنگ فارسی معین ). || رنگ سفید مایل به زردی به مناسبت رنگ کرم (خامه ). نخودی . (فرهنگ فارسی معین ). || چربی حاصل از شیر که سه تا چهار درصد شیر را تشکیل می دهد و از آن کره سازند. خامه . || بطور معمول خوردنی که از شیر و تخم مرغ و کره سازند و غالباً پس از غذا بعنوان دسر مصرف کنند. (لاروس ). || قسمی دسر فرنگی که انواع دارد: کرم بادامی ، کرم پات سیر و کرم قالبی . (از فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
کرم خوردن . [ ک ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) فاسد کردن کرم میوه را و تباه شدن آن . (یادداشت مؤلف ). || فاسد شدن دندان . سوده شدن دندان...
کرم داشتن . [ک ِ ت َ ] (مص مرکب ) داشتن کرم در معده و روده . مبتلا به کرم معده بودن . (یادداشت مؤلف ). || حسود بودن . رشک ورزیدن . حسد دا...
ده خدا کرم . [ دِه ْ خ ُ ک َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز. واقع در 24هزارگزی شمال خاوری ایذه . دارای 105 تن ...
کرم افتادن . [ ک ِ اُ دَ ](مص مرکب ) کرم اوفتادن . رجوع به کرم اوفتادن شود.
کرم ورزیدن . [ ک َ رَ وَ دَ ] (مص مرکب ) کرم کردن : کرم ورزد آن کس که مغزی در اوست .سعدی (بوستان ).
کرم هفتواد. [ ک ِ م ِ هََ ] (اِخ ) داستان این کرم در شاهنامه ٔ فردوسی به اختصار چنین آمده است که در شهر کجاران مردی بود مشهور به هفتواد، ...
کرم گذاشتن . [ ک ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تولید شدن کرم در چیزی . (یادداشت مؤلف ). کرم افتادن . کرم اوفتادن . رجوع به کرم اوفتادن شود. || ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کرم اﷲ وجهه . [ ک َرْ رَ م َل ْ لا هَُ وَ هََ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) گرامی داراد خدای روی او را. دعائی است که اهل سنت پس از بردن نام ...
کرم اوفتادن . [ ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کرم افتادن . تولید کرم شدن در چیزی . (یادداشت مؤلف ). تَسَوﱡس . حَلَم . (یادداشت مؤلف ) : چون که دندان ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۸ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.