اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرند

نویسه گردانی: KRND
کرند. [ ک ُ رَ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است که از طرف زردکوه می آید و مسکن لران است و از نواحی صفاهان می گذرد. (برهان ) (ناظم الاطباء). نام رود مشهوری است به اصفهان . (آنندراج ). کرنگ . (مخفف کوهرنگ ). کرنده .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
کرند. [ ک ُ رَ ] (اِ) کرنده . میدان اسب دوانی را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). || رنگی است مخصوص اسب که آن را کرن گویند. (برهان ). اسبی ...
کرند. [ ک ُ رُ ] (اِ) کرنده . (ناظم الاطباء). کرنگه . (از برهان ). لیف جولاهگان و شوی مالان باشد و آن جاروب مانندی است که بدان آش و آهار بر ...
کرند. [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلاق بزرگ گرمسار که 424 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کرند. [ ک ِ رِ ] (اِخ ) بخشی است از شهرستان شاه آباد و محدود است از شمال به گوران ، از خاور به بخش مرکزی شاه آباد و از باختر به دهستان پاطا...
کرند. [ ک ِ رِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش کرند. در دامنه ٔ کوهی بنا شده و منظره ٔ باصفادارد. گردنه ٔ پاطاق که یکی از نقاط مهم نظامی غرب است در...
کرند. [ ک ُ رَ] (اِخ ) دهی است از بخش اترک شهرستان گنبدکاوس . سکنه ٔ آن 75 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کرند. [ ] (اِ) اسم هندی سنبادج است . (فهرست مخزن الادویه ).
(کُ رُ )کرند روستایی در فاصله ۴۰ کیلومتری شهر بُشرویه در خاور ایران است. روستای کرند، از چهار طرف در میان کوه قرار قرار گرفته و تنها راه ارتباطی آن ...
kerend که نام شهری در استان کرمانشاه است، در سنسکریت krand و به معنی با صدای بلند خواندن یا فریاد کشیدن بوده است. (Émile Burnouf. Dictionnaire classiq...
کرند زدن . [ ک ُ رَ زَ دَ ] (مص مرکب )حلقه زدن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرند شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.