کسوب
نویسه گردانی:
KSWB
کسوب . [ ک َس ْ سو ] (ع اِ) شی ٔ، یقال ما ترک کسوبا و لابسوبا؛ ای شیئاً. (اقرب الموارد). ما له کسوب ؛ یعنی نیست مر اورا چیزی . (ناظم الاطباء). || نام گیاهی است . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
کسوب . [ ک َ ] (ع ص ) کثیرالکسب . (اقرب الموارد). بسیار ورزنده .(ناظم الاطباء). ورزنده . || (اِ) شی ٔ، یقال ما له کسوب ؛ ای شی ٔ. (منتهی الارب...