اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کشمش

نویسه گردانی: KŠMŠ
کشمش . [ ک ِ م ِ ] (اِ) انگور خشک کرده . سکج . مویز. میویز. مامیچ . میمیز. قِسمِش . (یادداشت مؤلف ).هو زبیب صغیر لانوی له ۞ . (ابن بیطار). اسم فارسی زبیب بی دانه است و مویز نیز گویند و بهترین او سبز مالیده است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نوعی از مویز بی دانه . (ناظم الاطباء): چندین خروارمغز بادام و ترانگبین و کشمش همه بر اشتران بار کرده . (اسکندرنامه نسخه ٔ سعید نفیسی ). بیشترین انگور آنجا [ نیریز ] کشمش باشد. (از فارسنامه ٔ ابن بلخی ).
نخود و کشمش و پسته خرک و میوه ٔ تر
قصب انجیر و دگر سرمش اسفید بیار.

بسحاق اطعمه .


- کشمش پلو ؛ پلو که دانه های کشمش بیدانه در آن میریزند به هنگام دم کردن برنج و گاه خرما نیز در آن کنند.
- کشمش سبز ؛ انگور که در سایه خشک شود کشمش سبز بود.
- کشمش کولی ؛ زبیب الجبل . مویزک . دانج ابروج . مویزج عسلی . حب الرأس . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کشمش کاولیان شود.
|| در عربی قسمی انگور خرد بی دانه . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
گونه ای انگور ممتاز از نیریز و دشت کُربال نزدیک روستای بند امیر فارس. لوفر، ساینو ایرانیکا. یشترین انگور آنجا [ نیریز ] کشمش باشد. (از فارسنامه ٔ ...
کشمش سرشار از آهن، پتاسیم، کلسیم و ویتامین‌های گروه b است از طرفی کشمش دارای خواص آنتی اکسیدانی است و از تخریب سلولی جلوگیری می‌کند کشمش میوه ی رسیده ...
کشمش تپه . [ ک ِ م ِ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) مرکز بلوکی است در ماکو. (یادداشت مؤلف ).
کشمش هندی . [ ک ِ م ِ ش ِ هَِ ] (اِخ ) نام معرکه گیر معروفی بوده است . (آنندراج ) : همت ز روح کشمش و شمس تشی طلب زان پس اساس معرکه باطمطراق...
کشمش کاولیان . [ ک ِ م ِ ش ِ وُ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) مویزج عسلی . دبق . طبق . رجوع به دبق شود.
درخت کشمش ژاپنی/چینی. هوینیا دولچیز Hovenia dulcis. کشمش شرقی درختی است سخت چوب و زیبا در شرق چین با میوه ای شیرین که پخته اش طعم کشمش دارد و در طب سن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.