کشمش
نویسه گردانی:
KŠMŠ
گونه ای انگور ممتاز از نیریز و دشت کُربال نزدیک روستای بند امیر فارس. لوفر، ساینو ایرانیکا.
یشترین انگور آنجا [ نیریز ] کشمش باشد. (از فارسنامه ٔ ابن بلخی ).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
کشمش . [ ک ِ م ِ ] (اِ) انگور خشک کرده . سکج . مویز. میویز. مامیچ . میمیز. قِسمِش . (یادداشت مؤلف ).هو زبیب صغیر لانوی له ۞ . (ابن بیطار). اسم...
کشمش سرشار از آهن، پتاسیم، کلسیم و ویتامینهای گروه b است از طرفی کشمش دارای خواص آنتی اکسیدانی است و از تخریب سلولی جلوگیری میکند کشمش میوه ی رسیده ...
کشمش تپه . [ ک ِ م ِ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) مرکز بلوکی است در ماکو. (یادداشت مؤلف ).
کشمش هندی . [ ک ِ م ِ ش ِ هَِ ] (اِخ ) نام معرکه گیر معروفی بوده است . (آنندراج ) : همت ز روح کشمش و شمس تشی طلب زان پس اساس معرکه باطمطراق...
کشمش کاولیان . [ ک ِ م ِ ش ِ وُ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) مویزج عسلی . دبق . طبق . رجوع به دبق شود.
درخت کشمش ژاپنی/چینی. هوینیا دولچیز Hovenia dulcis. کشمش شرقی درختی است سخت چوب و زیبا در شرق چین با میوه ای شیرین که پخته اش طعم کشمش دارد و در طب سن...