کعکع
نویسه گردانی:
KʽKʽ
کعکع. [ ک ُ ک ُ ] (ع ص ) سست . بددل . جبان . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کاکا احمد سنبل . [ اَ م َ سُم ْ ب ُ ] (اِخ ) از مشایخ صوفیه است . جامی درباره ٔ وی چنین آرد: شیخ الاسلام گفت که کاکا احمد سنبل مه از برادر خ...
کاکا ابوالقصر بستی . [ اَ بُل ْ ق َ رِ ب ُ ] (اِخ ) از مشایخ صوفیه است . جامی در نفحات الانس چنین آرد: شیخ الاسلام گفت که وی مردی بزرگ بوده...
حساب جای خود و برادری هم جای خود
در حساب و کتاب حتی با برادر خود هم سخت گیر باش