ککمک
نویسه گردانی:
KKMK
ککمک . [ ک ُ م ُ ] (ص ) ماکیان که از تخم دادن مانده باشد. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (شعوری ). رجوع به کُک شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
ککمک . [ ک َ م َ ] (اِ) چیزی باشد سیاه که بر رو و اندام مردم بهم میرسد و آن را ماه گرفت نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ). کلف که بر روی و اند...