کلا
نویسه گردانی:
KLA
کلا. [ ک َ ] (اِ) وزغ . غوک . (ناظم الاطباء). وزق و غوک . (برهان ). اسم فارسی ضفدع . (فهرست مخزن الادویه ). وزغ که آن را بگ نیز گویند و غوک نیز خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به کلااو شود. || کوزه ٔ بزرگ و آفتابه . (انجمن آرا) (آنندراج ). || اشخار. قلیا. (برهان ) (ناظم الاطباء). || زمینی که در این سال شخم نخورده باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
۲۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
خاص کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 12 هزارگزی چنوب آمل و یک هزارگزی باختر شوسه آمل به ...
خاصه کلا. [ ص َ / ص ِ ک َ ] (اِخ ) موضعی است در لیتکوه آمل . (سفرنامه ٔ انگلیسی مازندران و استرآباد رابینو ص 113). رجوع به خاص کلا شود.
خرمن کلا. [ خ َ م َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در هزاروپانصدگزی خاور آمل و یک هزارگزی شوسه ٔ آمل به بابل...
خلیل کلا. [ خ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلال ازرک بخش مرکزی شهرستان بابل . دارای 185 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کاری و چاه و مح...
خلیل کلا. [ خ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش بندپی شهرستان بابل . دارای 155 تن سکنه . آب آن از رودخانه و محصول آن برنج و شغل اهالی زراعت...
خلیل کلا. [ خ َ ک َ ] (اِخ ) نام قریتی است از قرای بلوک زیرآب مازندران . (یادداشت بخط مؤلف ). در فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 آمده است : دهی ...
جونی کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل دارای 160 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هراز و چشمه و محصول آن برنج...
حاجی کلا. [ ک َ ] (اِخ ) نام عده ای از قرا، و از جمله ، قریه ای در بالا بلوک بارفروش . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 117). و قریه ای ...
ترک کلا. [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت سر که در بخش مرکزی شهرستان آمل و 4 هزارگزی خاور آمل قرار دارد. دشتی است معتدل و مرطوب...
تنها کلا. [ ت َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دابو است که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 190 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...