اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کلع

نویسه گردانی: KLʽ
کلع. [ ک َ ] (ع مص ) چرکناک گردیدن سر. (منتهی الارب ). || خشک گردیدن و برچفسیدن چرک بر کسی یا چیزی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): کلع الوسخ علی رأسه کلعاً؛ چرک بر سر وی خشک گردید. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
میان کلا. [ ک ُ ] (اِخ ) نام محلی کنار جاده ٔ تهران و شاهی میان چابکسر و خواهرخان در 281900 گزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
نقیب کلا. [ ن َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیشه ٔ بخش مرکزی شهرستان بابل ،در 9هزارگزی جنوب شرقی بابل ، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع ا...
متان کلا. [ م ِ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان علی آباد است که در بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
هرطه کلا. [ هَِ طِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلاق کلارستاق شهرستان چالوس ، واقع در 10 هزارگزی باختر چالوس و 4 هزارگزی جنوب شوسه ٔ چالو...
هلال کلا. [ هَِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان بابل که 265 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ کاری و محصول عمده اش برنج ، صیفی ...
همزه کلا. [ هََ زَ ک َ ] (اِخ ) نام محلی در کنار راه بابل به چالوس میان بابل و امیرکلا. (یادداشت مؤلف ).
یاغی کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل با 140 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واکی کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاتجن بخش مرکزی شهرستان شاهی ، در 8 هزارگزی مغرب شاهی ، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و...
بی بی کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالاتجن است که در بخش مرکزی شهرستان قائمشهر واقع است و دارای 285 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.