کلع
نویسه گردانی:
KLʽ
کلع. [ ک َ ] (ع مص ) چرکناک گردیدن سر. (منتهی الارب ). || خشک گردیدن و برچفسیدن چرک بر کسی یا چیزی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): کلع الوسخ علی رأسه کلعاً؛ چرک بر سر وی خشک گردید. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
بازیگر کلا. (اِخ ) دهی است از دهستان گچرستاق از نواحی کجور مازندران و نام دیگر آن بازیار کلا است . (از مازندران و استرآباد رابینو ص 147 ترجمه ...
باغبان کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان برغان و لیان بخش کرج شهرستان تهران ، که در 30هزارگزی شمال باختر مرکز بخش و یک هزارگزی راه ...
باغبان کلا. [ ک َ ] (اِخ ) از دهات ناتل رستاق نور. (مازندران و استرآباد رابینو ص 149). دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل که ...
زعفران کلا. [ زَ ف َ ک َ ] (اِخ )دهی از دهستان مشهد گنج افروز است که در بخش مرکزی شهرستان بابل و دوازده هزارگزی جنوب بابل واقع است و 270 ت...
رودبار کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی از شهرستان ساری واقع در 28هزارگزی جنوب شرقی ساری و 1500گزی سقندی کلا...
گاوزن کلا.[ زَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پازوار بخش بابلسر شهرستان بابل ، واقع در 5 هزارگزی شمال بابل ، کنارشوسه ٔ بابل به بابلسر. دشت ...
مرزان کلا. [ م َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل . در 14هزارگزی جنوب غربی آمل و 2 هزارگزی غرب راه آمل...
ناردن کلا. [ دَ ک َ ] (اِخ ) از محلات ناحیه ٔ آمل است . رجوع به مازندران و استرآباد ص 143 شود.
کاسمان کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مشهد گنج افروز. بخش مرکزی شهرستان بابل ، در 12هزارگزی جنوب بابل . دشت و معتدل مرطوب و مالاریائی و...
اسماعیل کلا. [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کیاکلا بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 19000 گزی شمال باختری شاهی کنار شوسه ٔ کیا کلا به جویبار...