اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کلوچه

نویسه گردانی: KLWCH
کلوچه . [ ک ُ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میاندربند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کلوچه . [ ک ُ چ َ / چ ِ ] (اِ) کلوچ . کلیچه . کلیجه . نان روغنی بزرگ . (فرهنگ فارسی معین ). کلیچه . قرص . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || نوعی...
کلوچه . [ ک ُ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاوبازه است که در شهرستان بیجار واقع است و 380 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کلوچه نوعی نان شیرینی است که از آرد گندم، شکر و روغن بعضا با افزودن مواد دیگر چون نارگیل، شکلات ، مربا و گوشت و سبزی پخته می شود. ادعا شده کلوچه نخستی...
کلوچه پز. [ ک ُ چ َ / چ ِ پ َ ] (نف مرکب ) آنکه کلوچه پزد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلوچه شود.
کلوچه پزی . [ ک ُ چ َ / چ ِ پ َ ] (حامص مرکب ) کار و شغل کلوچه پز. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عمل کلوچه پز. || (اِ مرکب ) دکان کلوچه پز....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.