کمال الدین
نویسه گردانی:
KMAL ʼLDYN
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) ابن الزملکانی ، محمدبن علی انصاری سماکی ملقب به جمال الاسلام از مشاهیر ادبا و فقهای شافعیه بود و در بیست و پنج سالگی به فتوی دادن آغاز کرد و امور خزانه و بیت المال ملوک شام بدو مفوض بود و مدتی قاضی القضات حلب گردید و سپس به قضای شام منصوب شد. اشعار و منشآت و رسائل بسیاری بدو منسوب است . وی به سال 727 در بلبیس درگذشت . (از ریحانة الادب ج 3 ص 387 و 386). و رجوع به فوات الوفیات ج 2 ص 250 شود.
واژه های همانند
۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) ابوشجاع زنجانی . رجوع به ابوشجاع کمال الدین زنجانی شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) ابوعمر الابهری وزیر طغرل بن ارسلان . (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 532).و رجوع به ابوعمر ابهری و دستور الوزرا ...
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن عمربن احمد... رجوع به احمدبن عمربن احمد شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن عمربن شیبانی ... رجوع به احمدبن عمر شیبانی شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن عیسی العسقلانی معروف به ابن القلیوبی . و رجوع به ابن القلیوبی شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) پیغو ملک ... رجوع به پیغو شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) ثابت بن محمد القمی . از وزرای مسعودبن محمدبن ملکشاه بود و پس از مدتی وزارت معزول و کمال الدین محمد خازن...
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ](اِخ ) جعفربن ثعلب بن جعفر الادفوی مکنی به ابوالفضل (685 - 748 هَ . ق .). رجوع به جعفربن ثعلب ... شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) حبیش بن ابراهیم بن محمدالتفلیسی . رجوع به حبیش تفلیسی شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) حسین ، در خراسان کسب علم کرد و به عراق رفت و مورد اعزاز و اکرام سلطان یعقوب واقع شد. او راست شرحی بر م...