کمانگر
نویسه گردانی:
KMANGR
کمانگر. [ ک َ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل است و 155 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
بابابیک کمانگر. [ ب َ ک ِ ک َ گ َ ] (اِخ ) موضعی است از پازوار مشهد سر مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی ).
حاجی سعید کمانگر.[ س َ ک َ گ َ ] (اِخ ) نام دهی است از مشهد سر. رجوع به سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 117 شود.
حاجی عبدالعظیم کمانگر. [ ع َ دُل ْ ع َ ک َ گ َ ] (اِخ ) قریه ای از قراء مشهد سر. رجوع به سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 117 شود.
کمان گر. [ ک َ گ َ ] (ص مرکب ) کمان ساز و آنکه کمان می سازد. (ناظم الاطباء). معرب آن قمنجر. کمان ساز. (فرهنگ فارسی معین ). قمنجر. مُقَمجِر. (ال...