اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کنار

نویسه گردانی: KNAR
کنار. [ ک َ] (اِ) بن خوشه ٔ خرما. (برهان ) (ناظم الاطباء). و به این معنی با زای نقطه دار هم آمده است . (برهان ). مصحف کناز. (حاشیه برهان چ معین ). رجوع به کناز شود. || میوه ای باشد که آن را موز می گویند. (برهان ). یک قسم میوه که موز نیز گویند. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کنار اسماعیل . [ ک ُ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دهو است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 1300 تن سکنه دارد و مزارع لاتی دان ، رضا...
راسته کنار بوئین . [ ت َ /ت ِ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فومن که در چهارهزارگزی خاور فومن واقع است وبراه اتوم...
راسته کنار پسیخان . [ ت َ / ت ِ ک ِ پ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی فومن که در 13هزارگزی شمال خاوری فومن و دوهزارگزی شمال ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نام بر کنار گرفتن . [ ب َ ک ِ گ ِ رِت َ ] (مص مرکب ) معدوم و ناپدید شدن . (ناظم الاطباء).
عباس آباد کنار جاده . [ ع َب ْ با دِ ک ِ رِ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 12هزارگزی خاور نیشابور. ن...
پای خود را کنار کشیدن . [ ی ِ خوَد / خُدْ ک ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) دیگر در امری که دخالت داشت دخالت نکردن .
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.