کندر
نویسه گردانی:
KNDR
کندر. [ ک ُ دُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بربرودبخش الیگودرز است که در شهرستان بروجرد واقع است و 730 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
کندر. [ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارنگه ٔ بخش کرج است که در شهرستان تهران واقع است و 1340 تن سکنه دارد. مزرعه ٔ چبال جزء این ده است و اما...
کندر. [ ] (اِخ ) دهی از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد است که در شهرستان قزوین واقع است و 866 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)...
کندر. [ ک ُ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان فلاور است که در بخش لردگان شهرستان شهرکرد واقع است و 257 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
محلی که بر اثر سیل آب بوجود آمده یا زمانی رودخانه از آن می گذشته در گویش کرمانی موجود است
خرده کندر. [ خ ُ دَ / دِ ک ُ دُ ] (اِ مرکب ) بعربی دقایق الکندر خوانند و آن صمغی است مانند لبان و بعضی گویند لبان است که بفارسی کندر دریایی ...
نعل کندر. [ ن َ ک َ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پسکوه بخش قاین شهرستان بیرجند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قلعه کندر. [ ق َ ع َ ک َ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان سیرجان ، واقع در 75هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد و 4ه...
صَمغ کُندُر که از گیاه کندر گرفته میشود به عنوان خوشبو کننده استفاده میشود. صمغ کندر را معمولاً با اسفنددانه میسوزانند.
برای استخراج صمغ کندر، به ...