اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کنگ

نویسه گردانی: KNG
کنگ . [ ک َ ] (اِ) به معنی بال است یعنی سرانگشتان دست آدمی تا دوش . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). بازوی انسان . (غیاث ). بال باشد و آن از سر انگشتان است تا بازو و کتف . (انجمن آرا) (ازجهانگیری ). بال آدمی یعنی از سرانگشتان تا دوش . (ناظم الاطباء). || از جانوران پرنده ، جناح . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (جهانگیری ). بال مرغ . جناح و بال پرندگان . (ناظم الاطباء) :
آن خسیس از نهایت خست
کنگ کنجشککی بکس ندهد.

؟(از فرهنگ رشیدی ).


|| از درختان ، به معنی شاخ باشد. (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (جهانگیری ). شاخ درخت . (غیاث )(ناظم الاطباء). || مجازاً به معنی شاخ نبات (خوردنی ). (حاشیه برهان چ معین ) :
بر کنگ نبات آنکه در این شیشه کره بست
در نقش هم او صورت قرصک که و مه بست .

بسحاق اطعمه (از حاشیه ٔ برهان ایضاً).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بندر کنگ . [ ب َ دَ رِ ک َ ] (اِخ ) بندر و قصبه از دهستان حومه ٔ بخش لنگه است که در شهرستان لار واقعاست . و 3240 تن سکنه دارد. لنگرگاه آن ب...
قلعه کنگ . [ ق َ ع َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل ، واقع در 16 هزارگزی شمال سه کوهه و 6هزارگزی خاوری شوسه ٔ زاهدان به ...
کنگ بالا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه است که در بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه واقع است و 601 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
کنگ پائین . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه است که در بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه واقع است و 941 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
کنگ زیتون . [ ک َ گ ِ زِ / زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه است که در بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.