اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کنون

نویسه گردانی: KNWN
کنون . [ ک َ ] (اِ) کندو باشد و آن ظرفی است بزرگ از گل ساخته که غله در آن کنند. (برهان ) (آنندراج ). کندو. (فرهنگ رشیدی ). تبدیل کنور به معنی کندوست ۞ . (انجمن آرا) (آنندراج ). کندو و خنور گلی که در آن غله ریزند. (ناظم الاطباء) :
نیست ما را مشت گندم در کنون
باز دیناری به کیسه اندرون .

علی فرقدی (از فرهنگ رشیدی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۶ ثانیه
کنون . [ ک ُ ] (ق ) به معنی اکنون آمده یعنی این زمان و حالا و الحال و الان و از «کنون » گاهی کاف را حذف نموده «نون » گویند... و گاهی «نو...
کنون ناطق خمش گردد کنون خامش به نطق آید رها کن حرف بشمرده که حرف بی شمار آمد. 1- دوست گرامی در واژه نامه وآزه را مدخل نهاده و معنی می کنند نه بیت کامل...
قاسم کنون . [ س ِ م ِ ک َن ْ نو ] (اِخ ) ابن محمدبن قاسم بن ادریس از بازماندگان امیران ادریسی در دومین دولت آنان در ردیف مراکش است . وی ...
درمانگاه کانون خیرخواه در سال 1321 در محل کنیسا ملا حنینا افتتاح شد. آن تشکل کوچک به یاری حداوند و نیت خیر بنیانگزاران و جامعه یهودی و کمک مقطعی یهودی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.